به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم

1350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم
گرم آه سحرم، سینه جوشان دارم
غرضم نغمه دردست چو بلبل به وصال
گل در آغوش و لب از ناله خروشان دارم
مایه گریه ز ریش دل و داغ جگرست
چشم ازان بر ره خونابه‌فروشان دارم
صحبت اهل ورع، گرد ملال انگیزد
سر همدوشی میخانه‌بدوشان دارم
من گرفتار گرفتاری عشقم قدسی
حلقه در گوش دل از حلقه‌بگوشان دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 2شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 3شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...4شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 5شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 6شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...7شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...8شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...9شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...10شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 11شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 12شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 13شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 14شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...15شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 16شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...17شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 18شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 19شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 20شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 21شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 22شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 23شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 24شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...25شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...26شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...27شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 28شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 29شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 30شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 31شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 32شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 33شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...34شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 35شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...36شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...37شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 38شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 39شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 40شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...41شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...42شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 43شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 44شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...45شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 46شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 47شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 48شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...49شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 50شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...51شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 52شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...53شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...54شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 55شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 56شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 57شمارهٔ ۴۰۲: ...58شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 59شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 60شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 61شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...62شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 63شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 64شمارهٔ ۴۰۹: ...65شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...66شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 67شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...68شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 69شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...70شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 71شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 72شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...73شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...74شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 75شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...76شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...77شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 78شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 79شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...80شمارهٔ ۴۲۵: ...81شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...82شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 83شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 84شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 85شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...86شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...87شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...88شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 89شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...90شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 91شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 92شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 93شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 94شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...95شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...96شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 97شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 98شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 99شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 100شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 101شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 102شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...103شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...104شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...105شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 106شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 107شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 108شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...109شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 110شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 111شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...112شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 113شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 114شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 115شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ