کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض
    فیض است آنقدر، که ندارم دماغ فیض
    یک شاخ گل ز گل نشود پاک، گردوکون
    تا حشر گل برند به خرمن ز باغ فیض
    از هر طرف دریچه فیضی‌ست بر دلم
    بیهوده از در که کنم من سراغ فیض؟
    بهر مرکّب قلم فیض بخش من
    آورده‌اند دوده ز دود چراغ فیض
    ساقی نموده نذر حریفان به بزم نظم
    روز ازل که ریخته می در ایاغ فیض
    ای آنکه برده ذوق سماعت ز خویشتن
    ترسم که آستین بزنی بر چراغ فیض
    از سنگ کاهلی، در اندیشه را مبند
    قدسی دگر مسوز دلم را به داغ فیض

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha