کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دست تو به کینه ز دوران درازتر
    چشمت ز حادثات جهان فتنه‌سازتر
    چندان که آن صنم گره از زلف باز کرد
    در وصف خویش کرد زبانم درازتر
    شاید که دود از دل گردون برآورد
    کو ناله‌ای ز ناله من جهان‌گدازتر
    ناز تو می‌کشد به نیازم، وگرنه نیست
    آزاده‌ای ز من به جهان بی‌نیازتر
    شام فراق اگرچه مرا دیده باز بود
    صبح وصال بودم ازان دیده بازتر
    چون عشق، خواند گرچه مرا خانه زاد، حسن
    پرورده است لیک ز خویشم بنازتر
    قدسی به گرد مرکز انصاف گشته‌ام
    از خال او ندیده دلم، دلنوازتر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha