به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکرد

1390عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکرد
چون صدف، کس انتخاب قطره از دریا نکرد
عاشق و معشوق را شرط است با هم سوختن
شمع درنگرفت تا پروانه‌ای پیدا نکرد
کلبه تنگ مرا جای دو خون‌آلوده نیست
تا نرفت از جا دلم، در سینه پیکان جا نکرد
گردم از بی‌طاقتی بسیار بر گرد چمن
شمع را در بزم، جز پروانه کس رسوا نکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...2شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...3شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 4شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 5شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 6شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 7شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 8شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 9شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...10شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...11شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 12شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...13شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 14شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...15شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 16شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 17شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 18شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 19شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 20شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...21شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 22شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...23شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...24شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 25شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...26شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...27شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...28شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 29شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...30شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...31شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 32شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 33شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 34شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 35شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...36شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 37شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...38شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 39شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 40شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 41شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...42شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 43شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...44شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 45شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...46شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 47شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...48شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 49شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 50شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...51شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 52شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 53شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...54شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...55شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...56شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 57شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 58شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...59شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...60شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...61شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...62شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 63شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...64شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 65شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...66شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 67شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...68شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...69شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 70شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 71شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 72شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 73شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...74شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 75شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 76شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...77شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...78شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...79شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...80شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 81شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 82شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 83شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 84شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...85شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 86شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...87شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 88شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 89شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 90شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 91شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 92شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 93شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 94شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...95شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...96شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...97شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 98شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 99شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 100شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 101شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 102شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 103شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...104شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 105شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...106شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...107شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 108شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 109شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 110شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...111شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...112شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 113شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 114شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...115شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 116شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 117شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 118شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...119شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 120شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...121شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 122شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...123شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...124شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 125شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 126شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 127شمارهٔ ۴۰۲: ...128شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 129شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 130شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 131شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...132شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 133شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 134شمارهٔ ۴۰۹: ...135شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...136شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 137شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...138شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 139شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...140شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 141شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 142شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...143شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...144شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 145شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...146شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...147شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 148شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 149شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...150شمارهٔ ۴۲۵: ...151شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...152شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 153شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 154شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 155شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...156شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...157شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...158شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 159شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...160شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 161شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 162شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 163شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 164شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...165شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...166شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 167شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 168شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 169شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 170شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 171شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 172شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...173شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...174شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...175شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 176شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 177شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 178شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...179شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 180شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 181شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...182شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 183شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 184شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 185شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ