قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ندید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با من، غمت ز مهر، دویی در میان ندید کس شعله را به خار چنین مهربان ندید یاد چمن ز خاطر مرغ اسیر رفت چون دلنشینی قفس از آشیان ندید تا بود، روزگار به افسردگی گذاشت کس رنگ خنده بر لب این بوستان ندید گردید چون خیال و ز دلها خبر گرفت تیر ترا دمی که دلم در کمان ندید کی از دلم ز دعوی پیکان کشید دست؟ تا سینه پای تیر ترا در میان ندید گو دیده مرا پی ابروی او ببین آن کس که بحر را پی کشتی روان ندید یک ره ز چهره پرده برافکن خدای را آیینه کس همیشه در آیینه دان ندید رفتی به باغ و زنده جاوید شد چمن دید از تو باغ، آنچه ز آب روان ندید هرگز نخورد داغ دلم آب ناخنی آن گلبنم که تربیت باغبان ندید می دید کاش گونه زردم در آینه آن کس که روی آینه را زرنشان ندید کام دلم ز سیر کواکب روا نشد لب تشنه فیض آب ز ریگ روان ندید قدسی مشهدی