کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می‌شود
    گر کنم دور آستین از دیده، طوفان می‌شود
    پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن
    مژده ده پروانه را کامشب چراغان می‌شود
    تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر
    گریه کمتر می‌کنم روزی که باران می‌شود
    تا به کام دل درم من هم گریبانی چو شمع
    تا به عطف دامن از چشمم گریبان می‌شود
    چون زلیخا قدر یوسف را چه می‌داند کسی
    گر خریدار او نباشد مصر کنعان می‌شود
    سیل اشکم خشت دیگر بر زمین افکند، ازان
    هر خراب، آباد و هر آباد، ویران می‌شود
    صد دل آشفته قدسی می‌خورد بر یکدگر
    تا به امداد صبا، زلفی پریشان می‌شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha