به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود

1330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود
که صد حیات خضر صرف یک نگاه شود
برد خجالت اگر مدعی بود یوسف
برای دعوی حسنت چو خط گواه شود
دلم برای تو خون و به غیرتم که مباد
ز گریه خون دلم را به دیده راه شود
نظر جدا ز تو در دیده نیشتر گردد
نفس ز هجر تو در سینه برق آه شود
مزن بر اختر بخت من ای فلک پهلو
شبت مباد که چون روز من سیاه شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 2شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 3شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 4شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...5شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...6شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 7شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 8شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 9شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...10شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...11شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 12شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...13شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...14شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 15شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...16شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...17شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...18شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 19شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...20شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 21شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 22شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 23شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...24شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 25شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 26شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...27شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 28شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 29شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 30شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 31شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 32شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...33شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 34شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 35شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 36شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 37شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...38شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...39شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...40شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...41شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 42شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...43شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...44شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 45شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 46شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...47شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...48شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...49شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...50شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 51شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...52شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...53شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...54شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...55شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 56شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 57شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 58شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...59شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 60شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 61شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...62شمارهٔ ۲۴۹: ...63شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...64شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 65شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...66شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 67شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 68شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...69شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...70شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 71شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 72شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 73شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...74شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...75شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...76شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 77شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 78شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 79شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 80شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 81شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 82شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 83شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 84شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...85شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 86شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 87شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 88شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 89شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...90شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...91شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 92شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 93شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 94شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 95شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 96شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 97شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...98شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...99شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 100شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...101شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 102شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...103شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 104شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 105شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 106شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 107شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 108شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...109شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 110شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...111شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...112شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 113شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...114شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...115شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...116شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 117شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...118شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...119شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 120شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 121شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 122شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 123شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...124شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 125شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...126شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 127شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 128شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 129شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...130شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 131شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...132شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 133شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...134شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 135شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...136شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 137شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 138شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...139شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 140شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 141شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...142شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...143شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...144شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 145شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 146شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...147شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...148شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...149شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...150شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 151شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...152شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 153شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...154شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 155شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...156شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...157شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 158شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 159شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 160شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 161شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...162شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 163شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 164شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...165شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...166شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...167شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...168شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 169شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 170شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 171شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 172شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...173شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 174شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...175شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 176شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 177شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 178شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 179شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 180شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 181شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 182شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...183شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...184شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...185شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 186شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 187شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 188شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 189شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 190شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 191شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...192شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 193شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...194شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...195شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 196شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 197شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 198شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...199شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...200شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 201شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 202شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...203شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 204شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 205شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 206شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...207شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 208شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...209شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 210شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...211شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...212شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 213شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 214شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 215شمارهٔ ۴۰۲: ...216شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 217شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 218شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 219شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...220شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 221شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 222شمارهٔ ۴۰۹: ...223شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...224شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 225شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...226شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 227شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...228شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 229شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 230شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...231شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...232شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 233شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...234شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...235شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 236شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 237شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...238شمارهٔ ۴۲۵: ...239شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...240شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 241شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 242شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 243شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...244شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...245شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...246شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 247شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...248شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 249شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 250شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 251شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 252شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...253شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...254شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 255شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 256شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 257شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 258شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 259شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 260شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...261شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...262شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...263شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 264شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 265شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 266شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...267شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 268شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 269شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...270شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 271شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 272شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 273شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ