کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد
    چو شمعم آتش غیرت در استخوان افتاد
    فغان بی‌اثر از طاق دل، اسیر ترا
    چو شاخ بی‌ثمر از چشم باغبان افتاد
    فتاد بر سر هم دل چو صید، روز شکار
    مگر کرشمه چشم تو در زمان افتاد؟
    فرشته گر کندت همرهی، هلاک شوم
    ندید روز خوش آن کس که بدگمان افتاد
    چو دل گشود لب شکوه، شد زبانم لال
    به اولیای دلم (کذا) قفل بر زبان افتاد
    چه بلبلم، که به چشمم نمود بیگانه
    چو از قفس، گذرم سوی آشیان افتاد
    کجا ز لذت گرداب غم خبر یابی
    ترا که زورق ازین ورطه بر کران افتاد
    برای آنکه شود زود روز وصلم طی
    ... مهر چو ماه نو از میان افتاد
    به کار بسته من مصلحت ندارد سود
    زدم گر آب به دل، آتشم به جان افتاد
    به رمز شکوه ادا می‌کنی وز این غافل
    که تندخوی تو قدسی چه بدگمان افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha