کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند
    بپار باده که نوری درین چراغ نماند
    بهار ناله ز منقار بلبلی نشکفت
    ز باد تفرقه، گویی گلی به باغ نماند
    گذشت وصل و به جز حسرتی به دل نگذاشت
    به یادگارم ازان شعله غیر داغ نماند
    نه ریخت ساقی وصلش، نه کس لبی تر کرد
    به حیرتم که چرا باده در ایاغ نماند
    ز تاب آتش دل خون نمانده در دیده
    فغان که جام مرا رشحه فراغ نماند
    چو دل به دامن زلف تو دست زد قدسی
    چو پیک دیده، سراسیمه در سراغ نماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha