به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن شود

1310عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن شود
در چراغ لاله آب چشم من روغن شود
سرو جان یابد به باغ، ار سایه اندازی بر او
ور قدم بر دیده نرگس نهی روشن شود
سر ز بزمش تافتم چندان که خود را سوختم
سرکشی تا چند چون شمعم وبال تن شود؟
عاشق دیوانه خودداری نمی‌داند که چیست
هرکه شد بیگانه از خود آشنا با من شود
دود غم بیرون نخواهد رفت از کاشانه‌ام
گر سراسر سقف این غمخانه یک روزن شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 2شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...3شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...4شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 5شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...6شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...7شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 8شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...9شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...10شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...11شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 12شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...13شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 14شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 15شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 16شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...17شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 18شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 19شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...20شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 21شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 22شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 23شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 24شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 25شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...26شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 27شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 28شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 29شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 30شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...31شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...32شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...33شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...34شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 35شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...36شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...37شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 38شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 39شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...40شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...41شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...42شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...43شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 44شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...45شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...46شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...47شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...48شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 49شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 50شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 51شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...52شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 53شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 54شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...55شمارهٔ ۲۴۹: ...56شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...57شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 58شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...59شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 60شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 61شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...62شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...63شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 64شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 65شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 66شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...67شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...68شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...69شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 70شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 71شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 72شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 73شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 74شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 75شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 76شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 77شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...78شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 79شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 80شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 81شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 82شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...83شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...84شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 85شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 86شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 87شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 88شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 89شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 90شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...91شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...92شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 93شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...94شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 95شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...96شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 97شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 98شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 99شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 100شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 101شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...102شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 103شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...104شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...105شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 106شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...107شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...108شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...109شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 110شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...111شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...112شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 113شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 114شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 115شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 116شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...117شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 118شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...119شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 120شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 121شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 122شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...123شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 124شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...125شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 126شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...127شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 128شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...129شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 130شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 131شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...132شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 133شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 134شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...135شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...136شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...137شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 138شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 139شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...140شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...141شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...142شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...143شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 144شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...145شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 146شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...147شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 148شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...149شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...150شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 151شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 152شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 153شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 154شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...155شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 156شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 157شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...158شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...159شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...160شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...161شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 162شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 163شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 164شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 165شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...166شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 167شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...168شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 169شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 170شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 171شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 172شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 173شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 174شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 175شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...176شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...177شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...178شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 179شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 180شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 181شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 182شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 183شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 184شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...185شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 186شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...187شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...188شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 189شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 190شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 191شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...192شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...193شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 194شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 195شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...196شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 197شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 198شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 199شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...200شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 201شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...202شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 203شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...204شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...205شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 206شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 207شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 208شمارهٔ ۴۰۲: ...209شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 210شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 211شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 212شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...213شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 214شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 215شمارهٔ ۴۰۹: ...216شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...217شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 218شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...219شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 220شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...221شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 222شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 223شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...224شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...225شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 226شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...227شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...228شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 229شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 230شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...231شمارهٔ ۴۲۵: ...232شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...233شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 234شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 235شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 236شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...237شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...238شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...239شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 240شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...241شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 242شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 243شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 244شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 245شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...246شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...247شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 248شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 249شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 250شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 251شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 252شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 253شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...254شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...255شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...256شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 257شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 258شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 259شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...260شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 261شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 262شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...263شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 264شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 265شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 266شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ