به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند

1230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند
ز شوق، آینه را مضطرب چو آب کنند
مراد خلق ز یک دیدن تو حاصل شد
دگر نماند دعایی که مستجاب کنند
چه طالع است ندانم که صبح عاشق را
چو شام، پرده رخسار آفتاب کنند
به روز حشر نماند سیاه‌نامه کسی
اگر سیاهی بخت مرا حساب کنند
ز تیرگی نشمارند در حساب شبش
ز عمر، روز خوشم را گر انتخاب کنند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 2شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 3شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 4شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 5شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 6شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 7شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 8شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 9شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 10شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 11شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...12شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...13شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 14شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 15شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 16شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 17شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 18شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 19شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...20شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 21شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...22شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 23شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...24شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 25شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 26شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 27شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...28شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 29شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...30شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 31شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 32شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 33شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 34شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 35شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 36شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 37شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 38شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 39شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...40شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...41شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 42شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...43شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 44شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...45شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 46شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 47شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 48شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 49شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...50شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...51شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 52شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 53شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 54شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...55شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...56شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 57شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...58شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...59شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 60شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...61شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...62شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...63شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 64شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...65شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 66شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 67شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 68شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...69شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 70شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 71شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...72شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 73شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 74شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 75شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 76شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 77شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...78شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 79شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 80شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 81شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 82شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...83شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...84شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...85شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...86شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 87شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...88شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...89شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 90شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 91شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...92شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...93شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...94شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...95شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 96شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...97شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...98شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...99شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...100شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 101شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 102شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 103شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...104شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 105شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 106شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...107شمارهٔ ۲۴۹: ...108شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...109شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 110شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...111شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 112شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 113شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...114شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...115شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 116شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 117شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 118شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...119شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...120شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...121شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 122شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 123شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 124شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 125شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 126شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 127شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 128شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 129شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...130شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 131شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 132شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 133شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 134شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...135شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...136شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 137شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 138شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 139شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 140شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 141شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 142شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...143شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...144شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 145شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...146شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 147شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...148شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 149شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 150شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 151شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 152شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 153شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...154شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 155شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...156شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...157شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 158شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...159شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...160شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...161شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 162شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...163شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...164شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 165شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 166شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 167شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 168شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...169شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 170شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...171شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 172شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 173شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 174شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...175شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 176شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...177شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 178شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...179شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 180شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...181شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 182شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 183شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...184شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 185شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 186شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...187شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...188شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...189شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 190شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 191شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...192شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...193شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...194شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...195شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 196شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...197شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 198شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...199شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 200شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...201شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...202شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 203شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 204شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 205شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 206شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...207شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 208شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 209شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...210شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...211شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...212شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...213شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 214شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 215شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 216شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 217شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...218شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 219شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...220شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 221شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 222شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 223شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 224شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 225شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 226شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 227شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...228شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...229شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...230شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 231شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 232شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 233شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 234شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 235شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 236شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...237شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 238شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...239شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...240شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 241شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 242شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 243شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...244شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...245شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 246شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 247شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...248شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 249شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 250شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 251شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...252شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 253شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...254شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 255شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...256شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...257شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 258شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 259شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 260شمارهٔ ۴۰۲: ...261شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 262شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 263شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 264شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...265شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 266شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 267شمارهٔ ۴۰۹: ...268شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...269شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 270شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...271شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 272شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...273شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 274شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 275شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...276شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...277شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 278شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...279شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...280شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 281شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 282شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...283شمارهٔ ۴۲۵: ...284شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...285شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 286شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 287شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 288شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...289شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...290شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...291شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 292شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...293شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 294شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 295شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 296شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 297شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...298شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...299شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 300شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 301شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 302شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 303شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 304شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 305شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...306شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...307شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...308شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 309شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 310شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 311شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...312شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 313شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 314شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...315شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 316شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 317شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 318شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ