کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود؟
    بنمای روی خود که مرا دیده وا شود
    سوی در تو کعبه روان پی نمی‌برند
    گر سنگشان به زیر قدم توتیا شود
    نرگس دهد پیاله خالی به دست تو
    از بس که پیش چشم تو بی دست و پا شود
    یکرنگم آنچنان که به شمشیر آفتاب
    باور مکن که روز من از شب جدا شود
    افتد ز اضطراب دل من در اضطراب
    پهلوی من، به بزم تو آن را که جا شود
    بر روی دوستان به نظر زنده‌ام چو شمع
    میرم، اگر به هم مژه‌ام آشنا شود
    بیرون شدم ز بزم تو از حرف بوالهوس
    مرغ از چمن رمیده ز رشک صبا شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha