به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود

1230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کسی چگونه دلم را پی سراغ شود
که در سراغ دلم خضر بی‌دماغ شود
هلاک مشرب پروانه‌ای شوم که چو صبح
تمام زندگی‌اش صرف یک چراغ شود
فراق روی بتان را طبیعت اجل است
که یک فتیله چو سوزد هزار داغ شود
فرشته‌خوی کند عشق، دیوسیرت را
به گلخن ار گذرد بوی عشق، باغ شود
اگر به گلشن کوی تو بگذرد یک بار
نسیم، باعث ترتیب صد دماغ شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 2شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 3شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 4شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 5شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...6شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...7شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 8شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...9شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 10شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...11شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 12شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 13شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 14شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 15شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...16شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...17شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 18شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 19شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 20شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...21شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...22شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 23شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...24شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...25شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 26شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...27شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...28شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...29شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 30شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...31شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 32شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 33شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 34شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...35شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 36شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 37شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...38شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 39شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 40شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 41شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 42شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 43شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...44شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 45شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 46شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 47شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 48شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...49شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...50شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...51شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...52شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 53شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...54شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...55شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 56شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 57شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...58شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...59شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...60شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...61شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 62شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...63شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...64شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...65شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...66شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 67شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 68شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 69شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...70شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 71شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 72شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...73شمارهٔ ۲۴۹: ...74شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...75شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 76شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...77شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 78شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 79شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...80شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...81شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 82شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 83شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 84شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...85شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...86شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...87شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 88شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 89شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 90شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 91شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 92شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 93شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 94شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 95شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...96شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 97شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 98شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 99شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 100شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...101شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...102شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 103شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 104شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 105شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 106شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 107شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 108شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...109شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...110شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 111شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...112شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 113شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...114شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 115شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 116شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 117شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 118شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 119شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...120شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 121شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...122شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...123شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 124شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...125شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...126شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...127شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 128شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...129شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...130شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 131شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 132شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 133شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 134شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...135شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 136شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...137شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 138شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 139شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 140شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...141شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 142شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...143شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 144شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...145شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 146شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...147شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 148شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 149شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...150شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 151شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 152شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...153شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...154شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...155شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 156شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 157شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...158شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...159شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...160شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...161شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 162شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...163شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 164شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...165شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 166شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...167شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...168شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 169شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 170شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 171شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 172شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...173شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 174شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 175شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...176شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...177شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...178شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...179شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 180شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 181شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 182شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 183شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...184شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 185شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...186شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 187شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 188شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 189شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 190شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 191شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 192شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 193شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...194شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...195شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...196شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 197شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 198شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 199شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 200شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 201شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 202شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...203شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 204شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...205شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...206شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 207شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 208شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 209شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...210شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...211شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 212شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 213شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...214شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 215شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 216شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 217شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...218شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 219شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...220شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 221شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...222شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...223شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 224شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 225شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 226شمارهٔ ۴۰۲: ...227شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 228شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 229شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 230شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...231شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 232شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 233شمارهٔ ۴۰۹: ...234شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...235شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 236شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...237شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 238شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...239شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 240شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 241شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...242شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...243شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 244شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...245شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...246شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 247شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 248شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...249شمارهٔ ۴۲۵: ...250شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...251شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 252شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 253شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 254شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...255شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...256شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...257شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 258شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...259شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 260شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 261شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 262شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 263شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...264شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...265شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 266شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 267شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 268شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 269شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 270شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 271شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...272شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...273شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...274شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 275شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 276شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 277شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...278شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 279شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 280شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...281شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 282شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 283شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 284شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ