کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه باشد جان که عاشق در ره جانان برافشاند
    ز جان بهتر نثاری بایدش تا آن برافشاند
    شود جیب و کنار عالم از یاقوت اشکم پر
    چو چشم خون‌فشانم دامن مژگان برافشاند
    به گردن طوق عشق از زلف ترسازاده‌ای دارم
    که گر صد ساله زاهد بیندش ایمان برافشاند
    نخواهد بعد مردن هم غبارم دامنش گیرد
    به ناز از تربتم چون بگذرد دامان برافشاند
    چنین کان غمزه فتان سر خون‌ریختن دارد
    سزد گر صد مسیح و خضرمشرب جان برافشاند
    کهن ریش دلم دارد غباری تازه شستی کو
    که بر رخسار زخمم آبی از پیکان برافشاند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha