کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان سوزد
    همان آتش که دارد شمع را روشن، همان سوزد
    ز بس کز دیده اشک گرم ریزم بر سر کویش
    جبین آفتاب از سجده آن آستان سوزد
    شکافم سینه را تا بر تو حال دل شود روشن
    وگرنه چون کنم تقریر حال دل، زبان سوزد
    چو فانوس آتش از پیراهنم امداد می‌خواهد
    دلم از سادگی از دیده مردم نهان سوزد
    چو محفل روشن است از آتشت، غمگین مشو قدسی
    چو شمع امشب گرت تا روز، مغز استخوان سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha