به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد
اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد
نهفته مهر تو در سینه ورنه می‌گفتم
چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد
نمی‌دهی می وصلم که تنگ‌حوصله‌ای
مباد ساقی مجلس بهانه‌گیر، مباد
دعا کنید که پرویز را پس از فرهاد
گذار بر طرف قصر و جوی شیر مباد
دلم ز فرقت همدرد خویش، قدسی سوخت
که گفته بود ترا در جهان نظیر مباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 2شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 3شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...4شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...5شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 6شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 7شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 8شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 9شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 10شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 11شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...12شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 13شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...14شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 15شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...16شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 17شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 18شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 19شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...20شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 21شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...22شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 23شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 24شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 25شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 26شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 27شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 28شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 29شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 30شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 31شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...32شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...33شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 34شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...35شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 36شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...37شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 38شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 39شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 40شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 41شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...42شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...43شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 44شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 45شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 46شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...47شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...48شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 49شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...50شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...51شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 52شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...53شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...54شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...55شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 56شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...57شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 58شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 59شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 60شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...61شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 62شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 63شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...64شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 65شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 66شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 67شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 68شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 69شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...70شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 71شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 72شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 73شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 74شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...75شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...76شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...77شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...78شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 79شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...80شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...81شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 82شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 83شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...84شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...85شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...86شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...87شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 88شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...89شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...90شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...91شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...92شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 93شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 94شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 95شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...96شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 97شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 98شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...99شمارهٔ ۲۴۹: ...100شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...101شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 102شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...103شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 104شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 105شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...106شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...107شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 108شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 109شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 110شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...111شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...112شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...113شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 114شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 115شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 116شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 117شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 118شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 119شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 120شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 121شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...122شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 123شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 124شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 125شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 126شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...127شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...128شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 129شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 130شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 131شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 132شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 133شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 134شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...135شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...136شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 137شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...138شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 139شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...140شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 141شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 142شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 143شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 144شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 145شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...146شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 147شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...148شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...149شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 150شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...151شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...152شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...153شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 154شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...155شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...156شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 157شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 158شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 159شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 160شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...161شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 162شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...163شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 164شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 165شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 166شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...167شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 168شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...169شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 170شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...171شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 172شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...173شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 174شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 175شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...176شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 177شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 178شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...179شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...180شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...181شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 182شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 183شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...184شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...185شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...186شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...187شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 188شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...189شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 190شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...191شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 192شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...193شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...194شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 195شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 196شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 197شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 198شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...199شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 200شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 201شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...202شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...203شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...204شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...205شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 206شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 207شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 208شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 209شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...210شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 211شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...212شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 213شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 214شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 215شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 216شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 217شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 218شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 219شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...220شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...221شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...222شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 223شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 224شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 225شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 226شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 227شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 228شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...229شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 230شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...231شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...232شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 233شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 234شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 235شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...236شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...237شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 238شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 239شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...240شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 241شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 242شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 243شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...244شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 245شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...246شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 247شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...248شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...249شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 250شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 251شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 252شمارهٔ ۴۰۲: ...253شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 254شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 255شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 256شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...257شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 258شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 259شمارهٔ ۴۰۹: ...260شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...261شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 262شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...263شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 264شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...265شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 266شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 267شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...268شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...269شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 270شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...271شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...272شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 273شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 274شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...275شمارهٔ ۴۲۵: ...276شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...277شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 278شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 279شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 280شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...281شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...282شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...283شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 284شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...285شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 286شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 287شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 288شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 289شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...290شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...291شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 292شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 293شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 294شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 295شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 296شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 297شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...298شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...299شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...300شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 301شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 302شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 303شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...304شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 305شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 306شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...307شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 308شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 309شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 310شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ