به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است

1140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

داغ دلم گلی ز گلستان آتش است
شور محبتم نمک خوان آتش است
هان ای فرشته بر سر خاک شهید عشق
ننهی قدم دلیر، که طوفان آتش است
منعم مکن ز ناله که این خون گرفته دل
در پهلویم نشسته چو پیکان آتش است
خون دلم جز آتش عشقت کسی نریخت
از خون نشان هنوز به دامان آتش است
جز شعله نیست در دم قدسی چه بر دهد
نخلی که سرکشیده ز بستان آتش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...2شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 3شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...4شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 5شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 6شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...7شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 8شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...9شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...10شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...11شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 12شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...13شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 14شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 15شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 16شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...17شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 18شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...19شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...20شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 21شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 22شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...23شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...24شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 25شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 26شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 27شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 28شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 29شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...30شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...31شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 32شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 33شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 34شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 35شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 36شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 37شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 38شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 39شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 40شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 41شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 42شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 43شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...44شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...45شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 46شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 47شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 48شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 49شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 50شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 51شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...52شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 53شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...54شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 55شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...56شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 57شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 58شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 59شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...60شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 61شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...62شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 63شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 64شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 65شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 66شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 67شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 68شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 69شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 70شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 71شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...72شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...73شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 74شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...75شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 76شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...77شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 78شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 79شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 80شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 81شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...82شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...83شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 84شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 85شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 86شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...87شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...88شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 89شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...90شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...91شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 92شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...93شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...94شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...95شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 96شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...97شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 98شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 99شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 100شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...101شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 102شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 103شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...104شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 105شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 106شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 107شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 108شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 109شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...110شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 111شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 112شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 113شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 114شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...115شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...116شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...117شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...118شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 119شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...120شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...121شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 122شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 123شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...124شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...125شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...126شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...127شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 128شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...129شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...130شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...131شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...132شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 133شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 134شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 135شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...136شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 137شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 138شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...139شمارهٔ ۲۴۹: ...140شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...141شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 142شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...143شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 144شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 145شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...146شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...147شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 148شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 149شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 150شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...151شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...152شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...153شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 154شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 155شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 156شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 157شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 158شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 159شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 160شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 161شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...162شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 163شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 164شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 165شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 166شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...167شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...168شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 169شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 170شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 171شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 172شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 173شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 174شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...175شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...176شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 177شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...178شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 179شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...180شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 181شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 182شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 183شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 184شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 185شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...186شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 187شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...188شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...189شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 190شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...191شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...192شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...193شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 194شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...195شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...196شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 197شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 198شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 199شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 200شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...201شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 202شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...203شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 204شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 205شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 206شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...207شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 208شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...209شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 210شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...211شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 212شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...213شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 214شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 215شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...216شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 217شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 218شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...219شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...220شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...221شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 222شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 223شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...224شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...225شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...226شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...227شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 228شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...229شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 230شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...231شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 232شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...233شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...234شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 235شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 236شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 237شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 238شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...239شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 240شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 241شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...242شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...243شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...244شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...245شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 246شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 247شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 248شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 249شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...250شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 251شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...252شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 253شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 254شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 255شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 256شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 257شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 258شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 259شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...260شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...261شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...262شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 263شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 264شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 265شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 266شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 267شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 268شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...269شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 270شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...271شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...272شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 273شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 274شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 275شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...276شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...277شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 278شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 279شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...280شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 281شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 282شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 283شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...284شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 285شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...286شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 287شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...288شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...289شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 290شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 291شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 292شمارهٔ ۴۰۲: ...293شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 294شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 295شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 296شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...297شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 298شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 299شمارهٔ ۴۰۹: ...300شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...301شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 302شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...303شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 304شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...305شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 306شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 307شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...308شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...309شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 310شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...311شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...312شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 313شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 314شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...315شمارهٔ ۴۲۵: ...316شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...317شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 318شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 319شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 320شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...321شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...322شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...323شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 324شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...325شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 326شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 327شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 328شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 329شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...330شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...331شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 332شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 333شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 334شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 335شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 336شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 337شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...338شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...339شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...340شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 341شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 342شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 343شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...344شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 345شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 346شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...347شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 348شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 349شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 350شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ