به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست

1160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ایام بهارست و هوای چمنم نیست
شادم به غمت ذوق گل و یاسمنم نیست
گر شور قیامت شود از خاک نخیزم
چون غنچه سر نشو و نما در کفنم نیست
چون گلشن تصویر، گلم بوی ندارد
با آنکه گل ساخته‌ای در چمنم نیست
چون عکس در آیینه گهی، گاه در آبم
بیرون ز دل صاف‌ضمیران وطنم نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...2شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 3شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...4شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...5شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...6شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 7شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...8شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 9شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 10شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 11شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...12شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 13شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...14شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...15شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 16شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 17شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...18شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...19شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 20شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 21شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 22شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 23شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 24شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...25شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...26شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 27شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 28شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 29شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 30شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 31شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 32شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 33شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 34شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 35شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 36شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 37شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 38شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...39شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...40شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 41شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 42شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 43شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 44شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 45شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 46شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...47شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 48شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...49شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 50شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...51شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 52شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 53شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 54شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...55شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 56شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...57شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 58شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 59شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 60شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 61شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 62شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 63شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 64شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 65شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 66شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...67شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...68شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 69شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...70شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 71شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...72شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 73شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 74شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 75شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 76شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...77شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...78شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 79شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 80شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 81شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...82شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...83شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 84شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...85شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...86شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 87شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...88شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...89شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...90شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 91شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...92شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 93شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 94شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 95شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...96شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 97شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 98شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...99شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 100شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 101شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 102شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 103شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 104شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...105شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 106شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 107شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 108شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 109شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...110شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...111شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...112شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...113شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 114شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...115شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...116شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 117شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 118شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...119شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...120شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...121شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...122شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 123شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...124شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...125شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...126شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...127شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 128شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 129شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 130شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...131شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 132شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 133شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...134شمارهٔ ۲۴۹: ...135شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...136شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 137شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...138شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 139شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 140شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...141شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...142شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 143شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 144شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 145شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...146شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...147شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...148شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 149شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 150شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 151شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 152شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 153شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 154شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 155شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 156شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...157شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 158شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 159شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 160شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 161شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...162شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...163شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 164شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 165شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 166شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 167شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 168شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 169شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...170شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...171شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 172شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...173شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 174شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...175شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 176شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 177شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 178شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 179شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 180شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...181شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 182شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...183شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...184شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 185شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...186شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...187شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...188شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 189شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...190شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...191شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 192شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 193شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 194شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 195شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...196شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 197شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...198شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 199شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 200شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 201شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...202شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 203شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...204شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 205شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...206شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 207شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...208شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 209شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 210شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...211شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 212شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 213شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...214شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...215شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...216شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 217شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 218شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...219شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...220شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...221شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...222شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 223شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...224شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 225شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...226شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 227شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...228شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...229شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 230شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 231شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 232شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 233شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...234شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 235شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 236شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...237شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...238شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...239شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...240شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 241شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 242شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 243شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 244شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...245شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 246شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...247شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 248شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 249شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 250شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 251شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 252شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 253شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 254شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...255شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...256شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...257شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 258شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 259شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 260شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 261شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 262شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 263شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...264شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 265شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...266شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...267شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 268شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 269شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 270شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...271شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...272شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 273شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 274شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...275شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 276شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 277شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 278شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...279شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 280شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...281شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 282شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...283شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...284شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 285شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 286شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 287شمارهٔ ۴۰۲: ...288شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 289شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 290شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 291شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...292شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 293شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 294شمارهٔ ۴۰۹: ...295شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...296شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 297شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...298شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 299شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...300شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 301شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 302شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...303شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...304شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 305شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...306شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...307شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 308شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 309شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...310شمارهٔ ۴۲۵: ...311شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...312شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 313شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 314شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 315شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...316شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...317شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...318شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 319شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...320شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 321شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 322شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 323شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 324شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...325شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...326شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 327شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 328شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 329شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 330شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 331شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 332شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...333شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...334شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...335شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 336شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 337شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 338شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...339شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 340شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 341شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...342شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 343شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 344شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 345شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ