به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیست

1160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیست
خون جگر به جای می‌ام در ایاغ نیست
شکر خیال روی تو گویم، که کلبه‌ام
شب زیر بار منت شمع و چراغ نیست
دایم نظر به پاره دل داشت در کنار
آلوده دیده‌ام به تماشای باغ نیست
دنبال کام خویش به صحرای آرزو
بدخو دماغ من به نسیم سراغ نیست
قدسی ز ننگ بوالهوسان ساختم به هجر
سودای وصل هیچ‌کسم در دماغ نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 2شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...3شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 4شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...5شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...6شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...7شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 8شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...9شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 10شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 11شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 12شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...13شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 14شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...15شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...16شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 17شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 18شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...19شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...20شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 21شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 22شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 23شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 24شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 25شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...26شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...27شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 28شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 29شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 30شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 31شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 32شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 33شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 34شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 35شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 36شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 37شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 38شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 39شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...40شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...41شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 42شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 43شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 44شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 45شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 46شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 47شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...48شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 49شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...50شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 51شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...52شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 53شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 54شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 55شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...56شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 57شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...58شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 59شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 60شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 61شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 62شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 63شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 64شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 65شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 66شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 67شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...68شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...69شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 70شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...71شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 72شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...73شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 74شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 75شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 76شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 77شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...78شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...79شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 80شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 81شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 82شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...83شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...84شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 85شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...86شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...87شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 88شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...89شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...90شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...91شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 92شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...93شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 94شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 95شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 96شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...97شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 98شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 99شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...100شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 101شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 102شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 103شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 104شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 105شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...106شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 107شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 108شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 109شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 110شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...111شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...112شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...113شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...114شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 115شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...116شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...117شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 118شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 119شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...120شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...121شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...122شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...123شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 124شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...125شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...126شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...127شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...128شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 129شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 130شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 131شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...132شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 133شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 134شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...135شمارهٔ ۲۴۹: ...136شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...137شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 138شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...139شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 140شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 141شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...142شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...143شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 144شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 145شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 146شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...147شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...148شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...149شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 150شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 151شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 152شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 153شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 154شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 155شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 156شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 157شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...158شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 159شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 160شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 161شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 162شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...163شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...164شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 165شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 166شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 167شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 168شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 169شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 170شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...171شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...172شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 173شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...174شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 175شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...176شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 177شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 178شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 179شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 180شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 181شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...182شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 183شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...184شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...185شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 186شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...187شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...188شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...189شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 190شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...191شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...192شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 193شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 194شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 195شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 196شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...197شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 198شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...199شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 200شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 201شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 202شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...203شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 204شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...205شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 206شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...207شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 208شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...209شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 210شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 211شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...212شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 213شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 214شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...215شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...216شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...217شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 218شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 219شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...220شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...221شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...222شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...223شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 224شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...225شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 226شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...227شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 228شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...229شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...230شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 231شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 232شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 233شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 234شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...235شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 236شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 237شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...238شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...239شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...240شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...241شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 242شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 243شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 244شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 245شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...246شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 247شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...248شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 249شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 250شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 251شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 252شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 253شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 254شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 255شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...256شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...257شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...258شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 259شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 260شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 261شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 262شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 263شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 264شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...265شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 266شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...267شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...268شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 269شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 270شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 271شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...272شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...273شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 274شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 275شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...276شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 277شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 278شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 279شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...280شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 281شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...282شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 283شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...284شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...285شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 286شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 287شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 288شمارهٔ ۴۰۲: ...289شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 290شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 291شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 292شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...293شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 294شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 295شمارهٔ ۴۰۹: ...296شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...297شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 298شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...299شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 300شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...301شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 302شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 303شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...304شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...305شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 306شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...307شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...308شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 309شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 310شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...311شمارهٔ ۴۲۵: ...312شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...313شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 314شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 315شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 316شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...317شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...318شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...319شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 320شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...321شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 322شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 323شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 324شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 325شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...326شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...327شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 328شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 329شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 330شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 331شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 332شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 333شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...334شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...335شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...336شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 337شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 338شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 339شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...340شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 341شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 342شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...343شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 344شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 345شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 346شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ