به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است

1180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است
کوتاه‌تر ز فکر من اندیشه من است
سنگی اگر به شیشه برد راه سنگ اوست
گر شیشه‌ای به سنگ خورد شیشه من است
زحمت ندید مورچه‌ای زیر پای من
کاین پای نیست، چوب ته تیشه من است
هرجا نهال مهر و محبت شود بلند
چون نیک بنگری ز رگ و ریشه من است
کی آشنا بود دل هرکس به درد عشق
قدسی به من گذار که این پیشه من است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...2شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 3شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 4شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 5شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...6شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 7شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...8شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...9شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 10شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 11شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...12شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...13شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 14شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 15شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 16شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 17شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 18شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...19شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...20شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 21شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 22شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 23شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 24شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 25شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 26شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 27شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 28شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 29شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 30شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 31شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 32شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...33شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...34شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 35شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 36شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 37شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 38شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 39شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 40شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...41شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 42شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...43شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 44شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...45شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 46شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 47شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 48شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...49شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 50شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...51شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 52شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 53شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 54شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 55شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 56شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 57شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 58شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 59شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 60شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...61شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...62شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 63شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...64شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 65شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...66شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 67شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 68شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 69شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 70شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...71شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...72شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 73شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 74شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 75شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...76شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...77شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 78شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...79شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...80شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 81شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...82شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...83شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...84شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 85شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...86شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 87شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 88شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 89شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...90شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 91شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 92شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...93شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 94شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 95شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 96شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 97شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 98شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...99شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 100شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 101شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 102شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 103شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...104شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...105شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...106شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...107شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 108شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...109شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...110شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 111شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 112شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...113شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...114شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...115شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...116شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 117شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...118شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...119شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...120شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...121شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 122شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 123شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 124شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...125شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 126شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 127شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...128شمارهٔ ۲۴۹: ...129شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...130شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 131شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...132شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 133شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 134شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...135شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...136شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 137شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 138شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 139شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...140شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...141شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...142شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 143شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 144شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 145شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 146شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 147شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 148شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 149شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 150شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...151شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 152شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 153شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 154شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 155شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...156شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...157شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 158شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 159شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 160شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 161شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 162شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 163شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...164شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...165شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 166شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...167شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 168شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...169شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 170شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 171شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 172شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 173شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 174شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...175شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 176شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...177شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...178شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 179شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...180شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...181شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...182شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 183شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...184شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...185شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 186شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 187شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 188شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 189شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...190شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 191شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...192شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 193شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 194شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 195شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...196شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 197شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...198شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 199شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...200شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 201شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...202شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 203شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 204شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...205شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 206شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 207شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...208شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...209شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...210شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 211شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 212شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...213شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...214شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...215شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...216شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 217شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...218شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 219شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...220شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 221شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...222شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...223شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 224شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 225شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 226شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 227شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...228شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 229شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 230شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...231شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...232شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...233شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...234شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 235شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 236شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 237شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 238شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...239شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 240شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...241شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 242شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 243شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 244شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 245شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 246شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 247شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 248شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...249شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...250شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...251شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 252شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 253شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 254شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 255شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 256شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 257شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...258شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 259شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...260شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...261شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 262شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 263شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 264شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...265شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...266شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 267شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 268شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...269شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 270شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 271شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 272شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...273شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 274شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...275شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 276شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...277شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...278شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 279شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 280شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 281شمارهٔ ۴۰۲: ...282شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 283شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 284شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 285شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...286شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 287شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 288شمارهٔ ۴۰۹: ...289شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...290شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 291شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...292شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 293شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...294شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 295شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 296شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...297شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...298شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 299شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...300شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...301شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 302شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 303شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...304شمارهٔ ۴۲۵: ...305شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...306شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 307شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 308شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 309شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...310شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...311شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...312شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 313شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...314شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 315شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 316شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 317شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 318شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...319شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...320شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 321شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 322شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 323شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 324شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 325شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 326شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...327شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...328شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...329شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 330شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 331شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 332شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...333شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 334شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 335شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...336شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 337شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 338شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 339شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ