کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما را ز دست جور تو پای گریز نیست
    راحت، نصیب دیده خونابه ریز نیست
    شد سنگ، خاک در کف طفلان ز انتظار
    داغم ازین خرابه که دیوانه‌خیز نیست
    با دشمنم چه کار که از بی‌تعلقی
    با دوست هم مرا سر و برگ ستیز نیست
    در بزم اهل درد به یک جو نمی‌خرند
    گر شیشه‌ای ز سنگ بلا ریزریز نیست
    خوبان این دیار ندارند یک شهید
    دردا که تیغ غمزه درین شهر تیز نیست
    گویا ز چشم حلقه زلفش فتاده است
    باد صبا که می‌وزد و مشک بیز نیست
    داغم که دم ز سوز محبت چرا زند
    پروانه را که بال و پر شعله ریز نیست
    قدسی فتاده‌ام به طلسمی که چون قفس
    صد رخنه بیش دارد و راه گریز نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha