به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست

1260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست
رشکم چرا به صد غم بیگانه آشناست
معشوق هم به چاره عاشق نبرد راه
شد عمرها که شمع به پروانه آشناست
در وادی خیال تو و گفتگوی عشق
چشمم به لب، چو خواب به افسانه آشناست
بیگانه است اگرچه ز پیراهن خرد
با سنگ کودکان تن دیوانه آشناست
هرگز برای فال دلم شانه‌ای ندید
شد عمرها که زلف تو با شانه آشناست
پیغام نیک و بد همه را می‌برد بجا
پیک صبا به کعبه و بتخانه آشناست
خون می‌خورد همیشه و عیشش کند قیاس
قدسی لبی که با لب پیمانه آشناست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 2شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 3شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 4شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...5شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 6شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...7شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...8شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 9شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 10شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...11شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...12شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 13شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 14شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 15شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 16شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 17شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...18شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...19شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 20شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 21شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 22شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 23شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 24شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 25شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 26شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 27شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 28شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 29شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 30شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 31شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...32شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...33شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 34شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 35شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 36شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 37شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 38شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 39شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...40شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 41شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...42شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 43شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...44شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 45شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 46شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 47شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...48شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 49شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...50شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 51شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 52شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 53شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 54شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 55شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 56شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 57شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 58شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 59شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...60شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...61شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 62شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...63شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 64شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...65شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 66شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 67شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 68شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 69شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...70شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...71شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 72شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 73شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 74شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...75شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...76شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 77شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...78شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...79شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 80شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...81شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...82شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...83شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 84شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...85شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 86شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 87شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 88شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...89شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 90شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 91شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...92شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 93شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 94شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 95شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 96شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 97شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...98شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 99شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 100شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 101شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 102شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...103شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...104شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...105شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...106شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 107شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...108شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...109شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 110شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 111شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...112شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...113شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...114شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...115شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 116شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...117شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...118شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...119شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...120شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 121شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 122شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 123شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...124شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 125شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 126شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...127شمارهٔ ۲۴۹: ...128شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...129شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 130شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...131شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 132شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 133شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...134شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...135شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 136شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 137شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 138شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...139شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...140شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...141شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 142شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 143شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 144شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 145شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 146شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 147شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 148شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 149شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...150شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 151شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 152شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 153شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 154شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...155شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...156شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 157شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 158شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 159شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 160شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 161شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 162شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...163شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...164شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 165شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...166شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 167شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...168شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 169شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 170شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 171شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 172شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 173شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...174شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 175شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...176شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...177شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 178شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...179شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...180شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...181شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 182شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...183شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...184شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 185شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 186شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 187شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 188شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...189شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 190شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...191شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 192شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 193شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 194شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...195شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 196شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...197شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 198شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...199شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 200شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...201شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 202شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 203شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...204شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 205شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 206شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...207شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...208شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...209شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 210شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 211شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...212شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...213شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...214شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...215شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 216شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...217شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 218شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...219شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 220شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...221شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...222شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 223شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 224شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 225شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 226شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...227شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 228شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 229شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...230شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...231شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...232شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...233شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 234شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 235شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 236شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 237شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...238شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 239شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...240شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 241شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 242شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 243شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 244شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 245شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 246شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 247شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...248شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...249شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...250شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 251شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 252شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 253شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 254شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 255شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 256شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...257شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 258شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...259شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...260شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 261شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 262شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 263شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...264شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...265شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 266شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 267شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...268شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 269شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 270شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 271شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...272شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 273شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...274شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 275شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...276شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...277شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 278شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 279شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 280شمارهٔ ۴۰۲: ...281شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 282شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 283شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 284شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...285شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 286شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 287شمارهٔ ۴۰۹: ...288شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...289شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 290شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...291شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 292شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...293شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 294شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 295شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...296شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...297شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 298شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...299شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...300شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 301شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 302شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...303شمارهٔ ۴۲۵: ...304شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...305شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 306شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 307شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 308شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...309شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...310شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...311شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 312شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...313شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 314شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 315شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 316شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 317شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...318شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...319شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 320شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 321شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 322شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 323شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 324شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 325شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...326شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...327شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...328شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 329شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 330شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 331شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...332شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 333شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 334شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...335شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 336شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 337شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 338شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ