به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌ست

1170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌ست
عالمی پر از شهید و غمزه قاتل یکی‌ست
خواه سوی کعبه رو خواهی ره بتخانه گیر
کوی عشق است این به هر جا می‌روی منزل یکی‌ست
نه ز هجران خسته دل گردیم نی از وصل خوش
موج دریاییم ما را لجه و ساحل یکی‌ست
وادی عشق است اینجا ساربان آهسته ران
هر قدم مجنونی افتاده‌ست اگر محمل یکی‌ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 2شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...3شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 4شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 5شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...6شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 7شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...8شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...9شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...10شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 11شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...12شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 13شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 14شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 15شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...16شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 17شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...18شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...19شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 20شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 21شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...22شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...23شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 24شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 25شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 26شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 27شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 28شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...29شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...30شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 31شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 32شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 33شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 34شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 35شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 36شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 37شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 38شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 39شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 40شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 41شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 42شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...43شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...44شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 45شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 46شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 47شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 48شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 49شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 50شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...51شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 52شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...53شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 54شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...55شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 56شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 57شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 58شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...59شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 60شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...61شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 62شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 63شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 64شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 65شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 66شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 67شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 68شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 69شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 70شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...71شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...72شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 73شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...74شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 75شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...76شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 77شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 78شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 79شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 80شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...81شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...82شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 83شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 84شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 85شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...86شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...87شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 88شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...89شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...90شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 91شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...92شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...93شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...94شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 95شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...96شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 97شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 98شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 99شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...100شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 101شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 102شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...103شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 104شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 105شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 106شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 107شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 108شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...109شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 110شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 111شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 112شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 113شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...114شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...115شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...116شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...117شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 118شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...119شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...120شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 121شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 122شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...123شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...124شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...125شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...126شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 127شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...128شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...129شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...130شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...131شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 132شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 133شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 134شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...135شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 136شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 137شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...138شمارهٔ ۲۴۹: ...139شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...140شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 141شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...142شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 143شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 144شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...145شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...146شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 147شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 148شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 149شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...150شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...151شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...152شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 153شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 154شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 155شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 156شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 157شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 158شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 159شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 160شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...161شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 162شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 163شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 164شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 165شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...166شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...167شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 168شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 169شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 170شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 171شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 172شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 173شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...174شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...175شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 176شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...177شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 178شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...179شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 180شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 181شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 182شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 183شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 184شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...185شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 186شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...187شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...188شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 189شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...190شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...191شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...192شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 193شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...194شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...195شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 196شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 197شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 198شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 199شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...200شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 201شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...202شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 203شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 204شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 205شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...206شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 207شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...208شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 209شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...210شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 211شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...212شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 213شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 214شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...215شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 216شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 217شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...218شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...219شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...220شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 221شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 222شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...223شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...224شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...225شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...226شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 227شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...228شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 229شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...230شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 231شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...232شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...233شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 234شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 235شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 236شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 237شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...238شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 239شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 240شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...241شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...242شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...243شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...244شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 245شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 246شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 247شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 248شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...249شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 250شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...251شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 252شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 253شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 254شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 255شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 256شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 257شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 258شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...259شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...260شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...261شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 262شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 263شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 264شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 265شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 266شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 267شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...268شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 269شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...270شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...271شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 272شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 273شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 274شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...275شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...276شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 277شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 278شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...279شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 280شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 281شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 282شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...283شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 284شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...285شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 286شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...287شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...288شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 289شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 290شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 291شمارهٔ ۴۰۲: ...292شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 293شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 294شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 295شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...296شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 297شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 298شمارهٔ ۴۰۹: ...299شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...300شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 301شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...302شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 303شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...304شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 305شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 306شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...307شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...308شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 309شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...310شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...311شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 312شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 313شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...314شمارهٔ ۴۲۵: ...315شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...316شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 317شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 318شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 319شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...320شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...321شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...322شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 323شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...324شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 325شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 326شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 327شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 328شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...329شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...330شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 331شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 332شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 333شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 334شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 335شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 336شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...337شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...338شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...339شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 340شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 341شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 342شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...343شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 344شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 345شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...346شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 347شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 348شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 349شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ