به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت

1200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت
آسوده آنکه خانه به کوی بلا گرفت
خاک درت ز رشک نهفتم به آب چشم
تا چشم غیر، روشنی از توتیا گرفت
تیر تو سر فرود نیارد به هیچ صید
مرغ دلم خدنگ ترا در هوا گرفت
خلقی اسیر تهمت و من مجرم وفا
در قید او نماند کسی، تا مرا گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 2شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 3شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 4شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 5شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...6شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...7شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...8شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 9شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 10شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 11شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...12شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 13شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...14شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 15شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 16شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...17شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 18شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...19شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...20شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...21شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 22شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...23شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 24شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 25شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 26شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...27شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 28شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...29شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...30شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 31شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 32شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...33شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...34شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 35شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 36شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 37شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 38شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 39شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...40شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...41شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 42شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 43شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 44شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 45شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 46شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 47شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 48شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 49شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 50شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 51شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 52شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 53شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...54شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...55شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 56شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 57شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 58شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 59شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 60شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 61شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...62شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 63شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...64شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 65شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...66شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 67شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 68شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 69شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...70شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 71شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...72شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 73شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 74شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 75شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 76شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 77شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 78شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 79شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 80شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 81شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...82شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...83شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 84شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...85شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 86شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...87شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 88شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 89شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 90شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 91شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...92شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...93شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 94شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 95شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 96شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...97شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...98شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 99شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...100شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...101شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 102شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...103شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...104شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...105شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 106شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...107شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 108شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 109شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 110شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...111شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 112شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 113شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...114شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 115شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 116شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 117شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 118شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 119شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...120شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 121شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 122شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 123شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 124شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...125شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...126شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...127شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...128شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 129شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...130شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...131شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 132شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 133شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...134شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...135شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...136شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...137شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 138شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...139شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...140شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...141شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...142شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 143شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 144شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 145شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...146شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 147شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 148شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...149شمارهٔ ۲۴۹: ...150شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...151شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 152شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...153شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 154شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 155شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...156شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...157شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 158شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 159شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 160شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...161شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...162شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...163شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 164شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 165شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 166شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 167شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 168شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 169شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 170شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 171شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...172شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 173شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 174شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 175شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 176شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...177شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...178شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 179شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 180شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 181شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 182شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 183شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 184شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...185شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...186شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 187شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...188شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 189شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...190شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 191شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 192شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 193شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 194شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 195شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...196شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 197شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...198شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...199شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 200شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...201شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...202شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...203شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 204شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...205شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...206شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 207شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 208شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 209شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 210شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...211شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 212شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...213شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 214شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 215شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 216شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...217شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 218شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...219شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 220شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...221شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 222شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...223شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 224شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 225شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...226شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 227شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 228شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...229شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...230شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...231شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 232شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 233شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...234شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...235شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...236شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...237شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 238شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...239شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 240شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...241شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 242شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...243شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...244شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 245شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 246شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 247شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 248شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...249شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 250شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 251شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...252شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...253شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...254شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...255شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 256شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 257شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 258شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 259شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...260شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 261شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...262شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 263شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 264شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 265شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 266شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 267شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 268شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 269شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...270شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...271شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...272شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 273شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 274شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 275شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 276شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 277شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 278شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...279شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 280شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...281شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...282شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 283شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 284شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 285شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...286شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...287شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 288شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 289شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...290شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 291شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 292شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 293شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...294شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 295شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...296شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 297شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...298شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...299شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 300شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 301شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 302شمارهٔ ۴۰۲: ...303شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 304شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 305شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 306شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...307شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 308شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 309شمارهٔ ۴۰۹: ...310شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...311شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 312شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...313شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 314شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...315شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 316شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 317شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...318شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...319شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 320شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...321شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...322شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 323شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 324شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...325شمارهٔ ۴۲۵: ...326شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...327شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 328شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 329شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 330شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...331شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...332شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...333شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 334شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...335شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 336شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 337شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 338شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 339شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...340شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...341شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 342شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 343شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 344شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 345شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 346شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 347شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...348شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...349شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...350شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 351شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 352شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 353شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...354شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 355شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 356شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...357شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 358شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 359شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 360شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ