به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۴۸: نهادی بر سر شوریدگان داغ

1240عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نهادی بر سر شوریدگان داغ
زدی بر سر گره سودای ما را
در این بزم از حریفان چشم داریم
که نگذارند خالی جای ما را
نظر بر جامه از برگشتگی‌هاست
کسی نشناسد از سر پای ما را
درین بستان‌سرا عنقای عشقیم
نمی‌داند کسی ماوای ما را
خدا را شیخ شهر ار پرده پوشی
مکن امروز شب فردای ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷: چو شخص سایه ندیده کسی هلاک مرا 2شمارهٔ ۴۸: نهادی بر سر شوریدگان داغ 3شمارهٔ ۴۹: گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما 4شمارهٔ ۵۰: داد گلبن در چمن یاد از گل‌افشانی م ...5شمارهٔ ۵۱: دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا ...6شمارهٔ ۵۲: شب شود روز از خیال عارض جانان ما 7شمارهٔ ۵۳: غمش فشانده ز دامن غبار ننگ ترا 8شمارهٔ ۵۴: بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا 9شمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پ ...10شمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پید ...11شمارهٔ ۵۷: منشور خدمت تو رقم شد به نام ما 12شمارهٔ ۵۸: چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب 13شمارهٔ ۵۹: شد بهار از توبه‌کردن بایدم اکنون گ ...14شمارهٔ ۶۰: هرکه امشب می نمی‌نوشد به ما منسوب ...15شمارهٔ ۶۱: طبعم ز باده چون گل سیراب روشن است 16شمارهٔ ۶۲: دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست 17شمارهٔ ۶۳: دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگری ...18شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...19شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 20شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...21شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 22شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...23شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 24شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...25شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 26شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 27شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 28شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 29شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...30شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 31شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...32شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...33شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...34شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 35شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 36شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...37شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 38شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 39شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 40شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 41شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 42شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 43شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 44شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 45شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...46شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 47شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...48شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 49شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 50شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 51شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 52شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...53شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 54شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...55شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 56شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 57شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 58شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 59شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...60شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...61شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...62شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 63شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 64شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 65شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...66شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 67شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...68شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 69شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 70شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...71شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 72شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...73شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...74شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...75شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 76شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...77شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 78شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 79شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 80شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...81شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 82شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...83شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...84شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 85شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 86شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...87شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...88شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 89شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 90شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 91شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 92شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 93شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...94شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...95شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 96شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 97شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 98شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 99شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 100شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 101شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 102شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 103شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 104شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 105شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 106شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 107شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...108شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...109شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 110شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 111شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 112شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 113شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 114شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 115شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...116شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 117شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...118شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 119شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...120شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 121شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 122شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 123شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...124شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 125شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...126شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 127شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 128شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 129شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 130شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 131شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 132شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 133شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 134شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 135شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...136شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...137شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 138شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...139شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 140شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...141شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 142شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 143شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 144شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 145شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...146شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...147شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 148شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 149شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 150شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...151شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...152شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 153شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...154شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...155شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 156شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...157شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...158شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...159شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 160شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...161شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 162شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 163شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 164شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...165شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 166شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 167شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...168شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 169شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 170شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 171شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 172شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 173شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...174شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 175شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 176شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 177شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 178شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...179شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...180شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...181شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...182شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 183شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...184شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...185شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 186شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 187شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...188شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...189شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...190شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...191شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 192شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...193شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...194شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...195شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...196شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 197شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 198شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 199شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...200شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 201شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 202شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...203شمارهٔ ۲۴۹: ...204شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...205شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 206شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...207شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 208شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 209شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...210شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...211شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 212شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 213شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 214شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...215شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...216شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...217شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 218شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 219شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 220شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 221شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 222شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 223شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 224شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 225شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...226شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 227شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 228شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 229شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 230شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...231شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...232شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 233شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 234شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 235شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 236شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 237شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 238شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...239شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...240شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 241شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...242شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 243شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...244شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 245شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 246شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 247شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 248شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 249شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...250شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 251شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...252شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...253شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 254شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...255شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...256شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...257شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 258شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...259شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...260شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 261شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 262شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 263شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 264شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...265شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 266شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...267شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 268شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 269شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 270شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...271شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 272شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...273شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 274شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...275شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 276شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...277شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 278شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 279شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...280شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 281شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 282شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...283شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...284شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...285شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 286شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 287شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...288شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...289شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...290شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...291شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 292شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...293شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 294شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...295شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 296شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...297شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...298شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 299شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 300شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 301شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 302شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...303شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 304شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 305شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...306شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...307شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...308شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...309شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 310شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 311شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 312شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 313شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...314شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 315شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...316شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 317شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 318شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 319شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 320شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 321شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 322شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 323شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...324شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...325شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...326شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 327شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 328شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 329شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 330شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 331شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 332شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...333شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 334شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...335شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...336شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 337شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 338شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 339شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...340شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...341شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 342شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 343شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...344شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 345شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 346شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 347شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...348شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 349شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...350شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 351شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...352شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...353شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 354شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 355شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 356شمارهٔ ۴۰۲: ...357شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 358شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 359شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 360شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...361شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 362شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 363شمارهٔ ۴۰۹: ...364شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...365شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 366شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...367شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 368شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...369شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 370شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 371شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...372شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...373شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 374شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...375شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...376شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 377شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 378شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...379شمارهٔ ۴۲۵: ...380شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...381شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 382شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 383شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 384شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...385شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...386شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...387شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 388شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...389شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 390شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 391شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 392شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 393شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...394شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...395شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 396شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 397شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 398شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 399شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 400شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 401شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...402شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...403شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...404شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 405شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 406شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 407شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...408شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 409شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 410شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...411شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 412شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 413شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 414شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ