به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست

1310عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست
وداع کرد شراب و خمار من باقی‌ست
برای جیب دریدن عزیز دارم دست
اگرچه پیرهنم پاره شد کفن باقی‌ست
ترا گمان که سخن شد تمام و نشنیدی
سخن نمی‌شنوی ورنه صد سخن باقی‌ست
کفایت است دلیل بقای ناز و نیاز
فسانه‌ای که ز شیرین و کوه‌کن باقی‌ست
شکست جام و حریفان شدند و مرد چراغ
ز سادگی دل من خوش که انجمن باقی‌ست
اگر روی به سفر غربت است و غم قدسی
وگر سفر نکنی محنت وطن باقی‌ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...2شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 3شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...4شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 5شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...6شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 7شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...8شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 9شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 10شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 11شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 12شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...13شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 14شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...15شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...16شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...17شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 18شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 19شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...20شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 21شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 22شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 23شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 24شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 25شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 26شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 27شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 28شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...29شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 30شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...31شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 32شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 33شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 34شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 35شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...36شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 37شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...38شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 39شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 40شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 41شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 42شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...43شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...44شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...45شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 46شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 47شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 48شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...49شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 50شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...51شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 52شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 53شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...54شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 55شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...56شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...57شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...58شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 59شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...60شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 61شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 62شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 63شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...64شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 65شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...66شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...67شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 68شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 69شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...70شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...71شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 72شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 73شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 74شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 75شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 76شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...77شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...78شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 79شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 80شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 81شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 82شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 83شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 84شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 85شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 86شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 87شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 88شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 89شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 90شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...91شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...92شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 93شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 94شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 95شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 96شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 97شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 98شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...99شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 100شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...101شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 102شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...103شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 104شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 105شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 106شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...107شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 108شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...109شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 110شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 111شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 112شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 113شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 114شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 115شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 116شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 117شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 118شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...119شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...120شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 121شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...122شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 123شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...124شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 125شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 126شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 127شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 128شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...129شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...130شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 131شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 132شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 133شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...134شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...135شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 136شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...137شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...138شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 139شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...140شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...141شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...142شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 143شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...144شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 145شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 146شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 147شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...148شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 149شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 150شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...151شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 152شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 153شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 154شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 155شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 156شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...157شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 158شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 159شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 160شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 161شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...162شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...163شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...164شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...165شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 166شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...167شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...168شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 169شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 170شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...171شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...172شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...173شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...174شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 175شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...176شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...177شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...178شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...179شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 180شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 181شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 182شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...183شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 184شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 185شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...186شمارهٔ ۲۴۹: ...187شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...188شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 189شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...190شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 191شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 192شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...193شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...194شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 195شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 196شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 197شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...198شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...199شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...200شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 201شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 202شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 203شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 204شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 205شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 206شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 207شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 208شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...209شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 210شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 211شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 212شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 213شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...214شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...215شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 216شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 217شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 218شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 219شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 220شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 221شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...222شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...223شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 224شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...225شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 226شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...227شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 228شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 229شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 230شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 231شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 232شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...233شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 234شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...235شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...236شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 237شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...238شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...239شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...240شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 241شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...242شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...243شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 244شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 245شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 246شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 247شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...248شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 249شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...250شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 251شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 252شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 253شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...254شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 255شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...256شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 257شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...258شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 259شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...260شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 261شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 262شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...263شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 264شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 265شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...266شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...267شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...268شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 269شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 270شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...271شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...272شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...273شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...274شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 275شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...276شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 277شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...278شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 279شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...280شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...281شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 282شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 283شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 284شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 285شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...286شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 287شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 288شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...289شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...290شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...291شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...292شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 293شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 294شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 295شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 296شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...297شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 298شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...299شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 300شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 301شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 302شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 303شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 304شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 305شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 306شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...307شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...308شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...309شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 310شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 311شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 312شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 313شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 314شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 315شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...316شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 317شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...318شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...319شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 320شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 321شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 322شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...323شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...324شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 325شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 326شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...327شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 328شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 329شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 330شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...331شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 332شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...333شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 334شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...335شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...336شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 337شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 338شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 339شمارهٔ ۴۰۲: ...340شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 341شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 342شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 343شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...344شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 345شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 346شمارهٔ ۴۰۹: ...347شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...348شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 349شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...350شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 351شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...352شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 353شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 354شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...355شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...356شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 357شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...358شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...359شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 360شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 361شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...362شمارهٔ ۴۲۵: ...363شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...364شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 365شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 366شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 367شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...368شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...369شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...370شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 371شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...372شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 373شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 374شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 375شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 376شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...377شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...378شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 379شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 380شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 381شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 382شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 383شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 384شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...385شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...386شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...387شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 388شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 389شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 390شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...391شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 392شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 393شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...394شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 395شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 396شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 397شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ