به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت

1290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گشادی طره و مشک ختن سوخت
نقاب از رخ فکندی و چمن سوخت
اسیران غمت را آتش عشق
چو تار شمع در یک پیرهن سوخت
نشستی با رقیب و من کبابم
زدی آتش به غیر و جان من سوخت
نگشتم آشنای کس ز مهرت
مرا داغ غریبی در وطن سوخت
برآمد دود از جان زلیخا
مگر یعقوب در بیت‌الحزن سوخت؟
ندارد بر جگر چون لاله داغی
دلم بر حال برگ نسترن سوخت
به عهد استوار خویش نازم
که چون قدسی دلم را در کفن سوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 2شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 3شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 4شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 5شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...6شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 7شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...8شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 9شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 10شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 11شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 12شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...13شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 14شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...15شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 16شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 17شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 18شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 19شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...20شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...21شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...22شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 23شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 24شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 25شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...26شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 27شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...28شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 29شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 30شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...31شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 32شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...33شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...34شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...35شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 36شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...37شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 38شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 39شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 40شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...41شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 42شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...43شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...44شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 45شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 46شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...47شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...48شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 49شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 50شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 51شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 52شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 53شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...54شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...55شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 56شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 57شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 58شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 59شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 60شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 61شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 62شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 63شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 64شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 65شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 66شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 67شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...68شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...69شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 70شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 71شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 72شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 73شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 74شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 75شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...76شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 77شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...78شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 79شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...80شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 81شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 82شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 83شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...84شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 85شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...86شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 87شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 88شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 89شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 90شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 91شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 92شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 93شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 94شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 95شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...96شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...97شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 98شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...99شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 100شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...101شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 102شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 103شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 104شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 105شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...106شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...107شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 108شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 109شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 110شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...111شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...112شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 113شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...114شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...115شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 116شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...117شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...118شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...119شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 120شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...121شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 122شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 123شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 124شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...125شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 126شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 127شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...128شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 129شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 130شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 131شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 132شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 133شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...134شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 135شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 136شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 137شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 138شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...139شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...140شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...141شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...142شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 143شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...144شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...145شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 146شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 147شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...148شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...149شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...150شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...151شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 152شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...153شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...154شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...155شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...156شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 157شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 158شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 159شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...160شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 161شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 162شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...163شمارهٔ ۲۴۹: ...164شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...165شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 166شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...167شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 168شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 169شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...170شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...171شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 172شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 173شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 174شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...175شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...176شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...177شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 178شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 179شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 180شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 181شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 182شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 183شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 184شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 185شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...186شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 187شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 188شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 189شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 190شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...191شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...192شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 193شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 194شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 195شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 196شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 197شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 198شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...199شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...200شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 201شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...202شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 203شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...204شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 205شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 206شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 207شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 208شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 209شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...210شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 211شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...212شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...213شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 214شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...215شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...216شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...217شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 218شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...219شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...220شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 221شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 222شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 223شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 224شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...225شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 226شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...227شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 228شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 229شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 230شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...231شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 232شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...233شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 234شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...235شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 236شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...237شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 238شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 239شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...240شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 241شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 242شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...243شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...244شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...245شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 246شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 247شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...248شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...249شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...250شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...251شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 252شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...253شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 254شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...255شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 256شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...257شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...258شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 259شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 260شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 261شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 262شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...263شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 264شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 265شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...266شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...267شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...268شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...269شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 270شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 271شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 272شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 273شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...274شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 275شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...276شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 277شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 278شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 279شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 280شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 281شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 282شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 283شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...284شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...285شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...286شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 287شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 288شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 289شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 290شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 291شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 292شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...293شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 294شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...295شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...296شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 297شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 298شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 299شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...300شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...301شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 302شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 303شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...304شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 305شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 306شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 307شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...308شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 309شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...310شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 311شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...312شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...313شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 314شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 315شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 316شمارهٔ ۴۰۲: ...317شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 318شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 319شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 320شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...321شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 322شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 323شمارهٔ ۴۰۹: ...324شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...325شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 326شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...327شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 328شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...329شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 330شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 331شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...332شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...333شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 334شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...335شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...336شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 337شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 338شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...339شمارهٔ ۴۲۵: ...340شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...341شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 342شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 343شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 344شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...345شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...346شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...347شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 348شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...349شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 350شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 351شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 352شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 353شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...354شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...355شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 356شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 357شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 358شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 359شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 360شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 361شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...362شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...363شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...364شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 365شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 366شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 367شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...368شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 369شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 370شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...371شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 372شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 373شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 374شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ