به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف نیست

1180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف نیست
جز شیشه در میان دگری سینه صاف نیست
تا کی خیال روی تو را در بغل کشد؟
هرگز دلم ز رشک به آیینه صاف نیست
تا دیده‌ام نزاع شب جمعه با شراب
دانسته‌ام که باطن آدینه صاف نیست
آرد همیشه بخیه او را به روی کار
درویش هم به خرقه پشمینه صاف نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 2شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...3شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 4شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 5شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 6شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 7شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...8شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 9شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...10شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 11شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 12شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 13شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 14شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...15شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...16شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...17شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 18شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 19شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 20شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...21شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 22شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...23شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 24شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 25شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...26شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 27شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...28شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...29شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...30شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 31شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...32شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 33شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 34شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 35شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...36شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 37شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...38شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...39شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 40شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 41شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...42شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...43شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 44شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 45شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 46شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 47شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 48شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...49شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...50شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 51شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 52شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 53شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 54شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 55شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 56شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 57شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 58شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 59شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 60شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 61شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 62شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...63شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...64شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 65شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 66شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 67شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 68شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 69شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 70شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...71شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 72شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...73شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 74شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...75شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 76شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 77شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 78شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...79شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 80شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...81شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 82شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 83شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 84شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 85شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 86شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 87شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 88شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 89شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 90شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...91شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...92شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 93شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...94شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 95شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...96شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 97شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 98شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 99شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 100شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...101شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...102شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 103شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 104شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 105شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...106شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...107شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 108شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...109شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...110شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 111شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...112شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...113شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...114شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 115شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...116شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 117شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 118شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 119شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...120شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 121شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 122شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...123شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 124شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 125شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 126شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 127شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 128شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...129شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 130شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 131شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 132شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 133شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...134شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...135شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...136شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...137شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 138شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...139شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...140شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 141شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 142شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...143شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...144شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...145شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...146شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 147شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...148شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...149شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...150شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...151شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 152شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 153شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 154شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...155شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 156شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 157شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...158شمارهٔ ۲۴۹: ...159شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...160شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 161شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...162شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 163شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 164شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...165شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...166شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 167شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 168شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 169شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...170شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...171شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...172شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 173شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 174شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 175شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 176شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 177شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 178شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 179شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 180شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...181شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 182شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 183شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 184شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 185شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...186شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...187شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 188شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 189شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 190شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 191شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 192شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 193شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...194شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...195شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 196شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...197شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 198شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...199شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 200شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 201شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 202شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 203شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 204شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...205شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 206شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...207شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...208شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 209شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...210شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...211شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...212شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 213شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...214شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...215شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 216شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 217شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 218شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 219شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...220شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 221شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...222شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 223شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 224شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 225شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...226شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 227شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...228شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 229شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...230شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 231شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...232شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 233شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 234شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...235شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 236شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 237شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...238شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...239شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...240شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 241شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 242شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...243شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...244شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...245شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...246شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 247شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...248شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 249شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...250شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 251شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...252شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...253شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 254شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 255شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 256شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 257شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...258شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 259شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 260شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...261شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...262شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...263شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...264شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 265شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 266شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 267شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 268شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...269شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 270شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...271شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 272شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 273شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 274شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 275شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 276شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 277شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 278شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...279شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...280شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...281شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 282شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 283شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 284شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 285شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 286شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 287شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...288شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 289شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...290شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...291شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 292شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 293شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 294شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...295شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...296شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 297شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 298شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...299شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 300شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 301شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 302شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...303شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 304شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...305شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 306شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...307شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...308شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 309شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 310شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 311شمارهٔ ۴۰۲: ...312شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 313شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 314شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 315شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...316شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 317شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 318شمارهٔ ۴۰۹: ...319شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...320شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 321شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...322شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 323شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...324شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 325شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 326شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...327شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...328شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 329شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...330شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...331شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 332شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 333شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...334شمارهٔ ۴۲۵: ...335شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...336شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 337شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 338شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 339شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...340شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...341شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...342شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 343شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...344شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 345شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 346شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 347شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 348شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...349شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...350شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 351شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 352شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 353شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 354شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 355شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 356شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...357شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...358شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...359شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 360شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 361شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 362شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...363شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 364شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 365شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...366شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 367شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 368شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 369شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ