به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پیدا

1350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پیدا؟
به جز شمعم که گاهی بر سر بالین شود پیدا
به گوش منصفان کافی بود صاحب طبیعت را
اگر در صد غزل یک مصرع رنگین شود پیدا
قیامت باشد آن روزی که خورشید و نگار من
ز یک سو آن شود طالع ز یک سو این شود پیدا
اگر از تیشه فرهاد کس آیینه‌ای سازد
عجب دارم در آن جز صورت شیرین شود پیدا
پریشان زلف و می در دست و مژگان بر سر شوخی
که را ماند به جا دین چون به این آیین شود پیدا؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پ ...2شمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پید ...3شمارهٔ ۵۷: منشور خدمت تو رقم شد به نام ما 4شمارهٔ ۵۸: چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب 5شمارهٔ ۵۹: شد بهار از توبه‌کردن بایدم اکنون گ ...6شمارهٔ ۶۰: هرکه امشب می نمی‌نوشد به ما منسوب ...7شمارهٔ ۶۱: طبعم ز باده چون گل سیراب روشن است 8شمارهٔ ۶۲: دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست 9شمارهٔ ۶۳: دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگری ...10شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...11شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 12شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...13شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 14شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...15شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 16شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...17شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 18شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 19شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 20شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 21شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...22شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 23شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...24شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...25شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...26شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 27شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 28شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...29شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 30شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 31شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 32شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 33شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 34شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 35شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 36شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 37شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...38شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 39شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...40شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 41شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 42شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 43شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 44شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...45شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 46شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...47شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 48شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 49شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 50شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 51شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...52شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...53شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...54شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 55شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 56شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 57شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...58شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 59شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...60شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 61شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 62شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...63شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 64شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...65شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...66شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...67شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 68شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...69شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 70شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 71شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 72شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...73شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 74شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...75شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...76شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 77شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 78شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...79شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...80شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 81شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 82شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 83شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 84شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 85شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...86شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...87شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 88شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 89شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 90شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 91شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 92شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 93شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 94شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 95شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 96شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 97شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 98شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 99شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...100شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...101شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 102شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 103شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 104شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 105شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 106شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 107شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...108شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 109شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...110شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 111شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...112شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 113شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 114شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 115شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...116شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 117شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...118شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 119شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 120شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 121شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 122شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 123شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 124شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 125شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 126شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 127شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...128شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...129شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 130شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...131شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 132شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...133شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 134شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 135شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 136شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 137شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...138شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...139شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 140شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 141شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 142شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...143شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...144شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 145شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...146شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...147شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 148شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...149شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...150شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...151شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 152شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...153شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 154شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 155شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 156شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...157شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 158شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 159شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...160شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 161شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 162شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 163شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 164شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 165شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...166شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 167شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 168شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 169شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 170شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...171شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...172شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...173شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...174شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 175شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...176شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...177شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 178شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 179شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...180شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...181شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...182شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...183شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 184شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...185شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...186شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...187شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...188شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 189شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 190شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 191شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...192شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 193شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 194شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...195شمارهٔ ۲۴۹: ...196شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...197شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 198شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...199شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 200شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 201شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...202شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...203شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 204شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 205شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 206شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...207شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...208شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...209شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 210شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 211شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 212شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 213شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 214شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 215شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 216شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 217شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...218شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 219شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 220شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 221شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 222شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...223شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...224شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 225شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 226شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 227شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 228شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 229شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 230شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...231شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...232شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 233شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...234شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 235شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...236شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 237شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 238شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 239شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 240شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 241شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...242شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 243شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...244شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...245شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 246شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...247شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...248شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...249شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 250شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...251شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...252شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 253شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 254شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 255شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 256شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...257شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 258شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...259شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 260شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 261شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 262شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...263شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 264شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...265شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 266شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...267شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 268شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...269شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 270شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 271شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...272شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 273شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 274شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...275شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...276شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...277شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 278شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 279شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...280شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...281شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...282شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...283شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 284شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...285شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 286شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...287شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 288شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...289شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...290شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 291شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 292شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 293شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 294شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...295شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 296شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 297شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...298شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...299شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...300شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...301شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 302شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 303شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 304شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 305شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...306شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 307شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...308شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 309شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 310شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 311شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 312شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 313شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 314شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 315شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...316شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...317شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...318شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 319شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 320شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 321شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 322شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 323شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 324شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...325شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 326شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...327شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...328شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 329شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 330شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 331شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...332شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...333شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 334شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 335شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...336شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 337شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 338شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 339شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...340شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 341شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...342شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 343شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...344شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...345شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 346شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 347شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 348شمارهٔ ۴۰۲: ...349شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 350شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 351شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 352شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...353شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 354شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 355شمارهٔ ۴۰۹: ...356شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...357شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 358شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...359شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 360شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...361شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 362شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 363شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...364شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...365شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 366شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...367شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...368شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 369شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 370شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...371شمارهٔ ۴۲۵: ...372شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...373شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 374شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 375شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 376شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...377شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...378شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...379شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 380شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...381شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 382شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 383شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 384شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 385شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...386شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...387شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 388شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 389شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 390شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 391شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 392شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 393شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...394شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...395شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...396شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 397شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 398شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 399شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...400شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 401شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 402شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...403شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 404شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 405شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 406شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ