به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پیدا

1280عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پیدا
که از هر چین زلفش رخنه‌ای در دین شود پیدا
ز حسن ساده گل داغ خواهد شد دل بلبل
چو گرد عارض خوبان خط مشکین شود پیدا
چو زلف عنبرافشان صبحدم در باغ بگشایی
ز شبنم خال مشکین بر رخ نسرین شود پیدا
بتی دارم که بر خورشید اگر سیلی زند حسنش
عجب نبود میان روز اگر پروین شود پیدا
سراپا لب شود ماه نو و بوسد رکابش را
چو خورشید جهانگردم ز پشت زین شود پیدا
به فکر صورت خوبان چو قدسی نکته پردازد
ز لفظ ساده‌اش صد معنی رنگین شود پیدا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴: بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا 2شمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پ ...3شمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پید ...4شمارهٔ ۵۷: منشور خدمت تو رقم شد به نام ما 5شمارهٔ ۵۸: چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب 6شمارهٔ ۵۹: شد بهار از توبه‌کردن بایدم اکنون گ ...7شمارهٔ ۶۰: هرکه امشب می نمی‌نوشد به ما منسوب ...8شمارهٔ ۶۱: طبعم ز باده چون گل سیراب روشن است 9شمارهٔ ۶۲: دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست 10شمارهٔ ۶۳: دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگری ...11شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...12شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 13شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...14شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 15شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...16شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 17شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...18شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 19شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 20شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 21شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 22شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...23شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 24شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...25شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...26شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...27شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 28شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 29شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...30شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 31شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 32شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 33شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 34شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 35شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 36شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 37شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 38شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...39شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 40شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...41شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 42شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 43شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 44شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 45شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...46شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 47شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...48شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 49شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 50شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 51شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 52شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...53شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...54شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...55شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 56شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 57شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 58شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...59شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 60شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...61شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 62شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 63شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...64شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 65شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...66شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...67شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...68شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 69شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...70شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 71شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 72شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 73شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...74شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 75شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...76شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...77شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 78شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 79شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...80شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...81شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 82شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 83شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 84شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 85شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 86شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...87شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...88شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 89شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 90شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 91شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 92شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 93شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 94شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 95شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 96شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 97شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 98شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 99شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 100شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...101شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...102شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 103شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 104شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 105شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 106شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 107شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 108شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...109شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 110شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...111شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 112شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...113شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 114شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 115شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 116شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...117شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 118شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...119شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 120شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 121شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 122شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 123شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 124شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 125شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 126شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 127شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 128شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...129شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...130شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 131شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...132شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 133شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...134شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 135شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 136شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 137شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 138شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...139شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...140شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 141شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 142شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 143شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...144شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...145شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 146شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...147شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...148شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 149شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...150شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...151شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...152شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 153شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...154شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 155شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 156شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 157شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...158شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 159شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 160شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...161شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 162شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 163شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 164شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 165شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 166شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...167شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 168شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 169شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 170شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 171شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...172شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...173شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...174شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...175شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 176شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...177شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...178شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 179شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 180شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...181شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...182شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...183شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...184شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 185شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...186شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...187شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...188شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...189شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 190شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 191شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 192شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...193شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 194شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 195شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...196شمارهٔ ۲۴۹: ...197شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...198شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 199شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...200شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 201شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 202شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...203شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...204شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 205شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 206شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 207شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...208شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...209شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...210شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 211شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 212شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 213شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 214شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 215شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 216شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 217شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 218شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...219شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 220شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 221شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 222شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 223شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...224شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...225شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 226شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 227شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 228شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 229شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 230شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 231شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...232شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...233شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 234شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...235شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 236شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...237شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 238شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 239شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 240شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 241شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 242شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...243شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 244شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...245شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...246شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 247شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...248شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...249شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...250شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 251شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...252شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...253شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 254شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 255شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 256شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 257شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...258شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 259شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...260شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 261شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 262شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 263شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...264شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 265شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...266شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 267شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...268شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 269شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...270شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 271شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 272شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...273شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 274شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 275شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...276شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...277شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...278شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 279شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 280شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...281شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...282شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...283شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...284شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 285شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...286شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 287شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...288شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 289شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...290شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...291شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 292شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 293شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 294شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 295شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...296شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 297شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 298شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...299شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...300شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...301شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...302شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 303شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 304شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 305شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 306شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...307شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 308شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...309شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 310شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 311شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 312شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 313شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 314شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 315شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 316شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...317شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...318شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...319شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 320شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 321شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 322شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 323شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 324شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 325شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...326شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 327شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...328شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...329شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 330شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 331شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 332شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...333شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...334شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 335شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 336شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...337شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 338شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 339شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 340شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...341شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 342شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...343شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 344شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...345شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...346شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 347شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 348شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 349شمارهٔ ۴۰۲: ...350شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 351شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 352شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 353شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...354شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 355شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 356شمارهٔ ۴۰۹: ...357شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...358شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 359شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...360شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 361شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...362شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 363شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 364شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...365شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...366شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 367شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...368شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...369شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 370شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 371شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...372شمارهٔ ۴۲۵: ...373شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...374شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 375شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 376شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 377شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...378شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...379شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...380شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 381شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...382شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 383شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 384شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 385شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 386شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...387شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...388شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 389شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 390شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 391شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 392شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 393شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 394شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...395شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...396شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...397شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 398شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 399شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 400شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...401شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 402شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 403شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...404شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 405شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 406شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 407شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ