به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۳۶: فسون ناله‌ام شب بسته خواب پاسبانش را

700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فسون ناله‌ام شب بسته خواب پاسبانش را
که با هر سر نباشد آشنایی آسمانش را
ز چاک سینه‌ام دل می‌کند نظاره زلفش
چو مرغی کز قفس بیند به حسرت آشیانش را
نوازد ظاهر و در دل خیال کشتنم دارد
به حال خویشتن پی برده‌ام لطف نهانش را
اسیر عشق را فرض است عزت بعد مردن هم
میندازید بر خاک مذلت استخوانش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵: خط تو سرمه کشد دیده تمنا را 2شمارهٔ ۳۶: فسون ناله‌ام شب بسته خواب پاسبانش ...3شمارهٔ ۳۷: تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا 4شمارهٔ ۳۸: به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنج ...5شمارهٔ ۳۹: پرهیز ده ز هجر گرفتار خویش را 6شمارهٔ ۴۰: سخن ز غیر مپرسید بینوایی را 7شمارهٔ ۴۱: رغیرتم پوشیده از چشم بدان، خوب مرا 8شمارهٔ ۴۲: بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا 9شمارهٔ ۴۳: آه سحر نتیجه شرر می‌دهد مرا 10شمارهٔ ۴۴: دارد نشان ز طینت مجنون، سرشت ما 11شمارهٔ ۴۵: گر به خیال در نظر جلوه دهد جیب را 12شمارهٔ ۴۶: چیزی نشد معلوم من از صحبت فرزانه‌ه ...13شمارهٔ ۴۷: چو شخص سایه ندیده کسی هلاک مرا 14شمارهٔ ۴۸: نهادی بر سر شوریدگان داغ 15شمارهٔ ۴۹: گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما 16شمارهٔ ۵۰: داد گلبن در چمن یاد از گل‌افشانی م ...17شمارهٔ ۵۱: دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا ...18شمارهٔ ۵۲: شب شود روز از خیال عارض جانان ما 19شمارهٔ ۵۳: غمش فشانده ز دامن غبار ننگ ترا 20شمارهٔ ۵۴: بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا 21شمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پ ...22شمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پید ...23شمارهٔ ۵۷: منشور خدمت تو رقم شد به نام ما 24شمارهٔ ۵۸: چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب 25شمارهٔ ۵۹: شد بهار از توبه‌کردن بایدم اکنون گ ...26شمارهٔ ۶۰: هرکه امشب می نمی‌نوشد به ما منسوب ...27شمارهٔ ۶۱: طبعم ز باده چون گل سیراب روشن است 28شمارهٔ ۶۲: دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست 29شمارهٔ ۶۳: دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگری ...30شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...31شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 32شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...33شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 34شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...35شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 36شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...37شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 38شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 39شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 40شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 41شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...42شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 43شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...44شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...45شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...46شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 47شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 48شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...49شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 50شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 51شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 52شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 53شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 54شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 55شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 56شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 57شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...58شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 59شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...60شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 61شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 62شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 63شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 64شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...65شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 66شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...67شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 68شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 69شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 70شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 71شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...72شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...73شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...74شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 75شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 76شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 77شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...78شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 79شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...80شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 81شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 82شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...83شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 84شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...85شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...86شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...87شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 88شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...89شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 90شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 91شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 92شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...93شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 94شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...95شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...96شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 97شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 98شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...99شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...100شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 101شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 102شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 103شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 104شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 105شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...106شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...107شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 108شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 109شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 110شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 111شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 112شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 113شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 114شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 115شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 116شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 117شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 118شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 119شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...120شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...121شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 122شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 123شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 124شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 125شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 126شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 127شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...128شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 129شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...130شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 131شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...132شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 133شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 134شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 135شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...136شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 137شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...138شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 139شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 140شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 141شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 142شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 143شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 144شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 145شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 146شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 147شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...148شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...149شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 150شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...151شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 152شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...153شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 154شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 155شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 156شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 157شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...158شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...159شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 160شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 161شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 162شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...163شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...164شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 165شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...166شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...167شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 168شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...169شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...170شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...171شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 172شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...173شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 174شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 175شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 176شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...177شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 178شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 179شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...180شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 181شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 182شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 183شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 184شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 185شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...186شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 187شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 188شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 189شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 190شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...191شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...192شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...193شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...194شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 195شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...196شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...197شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 198شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 199شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...200شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...201شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...202شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...203شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 204شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...205شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...206شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...207شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...208شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 209شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 210شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 211شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...212شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 213شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 214شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...215شمارهٔ ۲۴۹: ...216شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...217شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 218شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...219شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 220شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 221شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...222شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...223شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 224شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 225شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 226شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...227شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...228شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...229شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 230شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 231شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 232شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 233شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 234شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 235شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 236شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 237شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...238شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 239شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 240شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 241شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 242شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...243شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...244شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 245شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 246شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 247شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 248شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 249شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 250شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...251شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...252شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 253شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...254شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 255شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...256شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 257شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 258شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 259شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 260شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 261شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...262شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 263شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...264شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...265شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 266شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...267شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...268شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...269شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 270شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...271شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...272شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 273شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 274شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 275شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 276شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...277شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 278شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...279شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 280شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 281شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 282شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...283شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 284شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...285شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 286شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...287شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 288شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...289شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 290شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 291شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...292شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 293شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 294شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...295شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...296شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...297شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 298شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 299شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...300شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...301شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...302شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...303شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 304شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...305شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 306شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...307شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 308شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...309شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...310شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 311شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 312شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 313شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 314شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...315شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 316شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 317شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...318شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...319شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...320شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...321شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 322شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 323شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 324شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 325شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...326شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 327شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...328شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 329شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 330شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 331شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 332شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 333شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 334شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 335شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...336شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...337شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...338شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 339شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 340شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 341شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 342شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 343شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 344شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...345شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 346شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...347شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...348شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 349شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 350شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 351شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...352شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...353شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 354شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 355شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...356شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 357شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 358شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 359شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...360شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 361شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...362شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 363شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...364شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...365شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 366شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 367شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 368شمارهٔ ۴۰۲: ...369شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 370شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 371شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 372شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...373شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 374شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 375شمارهٔ ۴۰۹: ...376شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...377شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 378شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...379شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 380شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...381شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 382شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 383شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...384شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...385شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 386شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...387شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...388شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 389شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 390شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...391شمارهٔ ۴۲۵: ...392شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...393شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 394شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 395شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 396شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...397شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...398شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...399شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 400شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...401شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 402شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 403شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 404شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 405شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...406شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...407شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 408شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 409شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 410شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 411شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 412شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 413شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...414شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...415شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...416شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 417شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 418شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 419شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...420شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 421شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 422شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...423شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 424شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 425شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 426شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ