به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۳۳: لب شود ریش ار برد نام دل‌افگار ما

960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لب شود ریش ار برد نام دل افگار ما
آستین سوزد اگر چیند نم از رخسار ما
سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از ذوق گناه
معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما
نشکفد در سینه دل بی زخم تیغ غمزه‌ای
تا نگردد خون نخندد غنچه گلزار ما
خویش را قدسی بر آتش نه بسوزان تا به کی
ننگ دین و کفر گردد سبحه و زنار ما؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۲: برای سوختن یک شعله کافی نیست داغم ...2شمارهٔ ۳۳: لب شود ریش ار برد نام دل‌افگار ما 3شمارهٔ ۳۴: منم که داغ دلم دشمن است مرهم را 4شمارهٔ ۳۵: خط تو سرمه کشد دیده تمنا را 5شمارهٔ ۳۶: فسون ناله‌ام شب بسته خواب پاسبانش ...6شمارهٔ ۳۷: تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا 7شمارهٔ ۳۸: به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنج ...8شمارهٔ ۳۹: پرهیز ده ز هجر گرفتار خویش را 9شمارهٔ ۴۰: سخن ز غیر مپرسید بینوایی را 10شمارهٔ ۴۱: رغیرتم پوشیده از چشم بدان، خوب مرا 11شمارهٔ ۴۲: بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا 12شمارهٔ ۴۳: آه سحر نتیجه شرر می‌دهد مرا 13شمارهٔ ۴۴: دارد نشان ز طینت مجنون، سرشت ما 14شمارهٔ ۴۵: گر به خیال در نظر جلوه دهد جیب را 15شمارهٔ ۴۶: چیزی نشد معلوم من از صحبت فرزانه‌ه ...16شمارهٔ ۴۷: چو شخص سایه ندیده کسی هلاک مرا 17شمارهٔ ۴۸: نهادی بر سر شوریدگان داغ 18شمارهٔ ۴۹: گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما 19شمارهٔ ۵۰: داد گلبن در چمن یاد از گل‌افشانی م ...20شمارهٔ ۵۱: دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا ...21شمارهٔ ۵۲: شب شود روز از خیال عارض جانان ما 22شمارهٔ ۵۳: غمش فشانده ز دامن غبار ننگ ترا 23شمارهٔ ۵۴: بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا 24شمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پ ...25شمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پید ...26شمارهٔ ۵۷: منشور خدمت تو رقم شد به نام ما 27شمارهٔ ۵۸: چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب 28شمارهٔ ۵۹: شد بهار از توبه‌کردن بایدم اکنون گ ...29شمارهٔ ۶۰: هرکه امشب می نمی‌نوشد به ما منسوب ...30شمارهٔ ۶۱: طبعم ز باده چون گل سیراب روشن است 31شمارهٔ ۶۲: دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست 32شمارهٔ ۶۳: دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگری ...33شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...34شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 35شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...36شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 37شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...38شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 39شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...40شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 41شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 42شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 43شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 44شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...45شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 46شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...47شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...48شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...49شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 50شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 51شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...52شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 53شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 54شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 55شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 56شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 57شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 58شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 59شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 60شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...61شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 62شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...63شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 64شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 65شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 66شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 67شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...68شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 69شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...70شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 71شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 72شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 73شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 74شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...75شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...76شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...77شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 78شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 79شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 80شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...81شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 82شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...83شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 84شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 85شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...86شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 87شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...88شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...89شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...90شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 91شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...92شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 93شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 94شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 95شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...96شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 97شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...98شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...99شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 100شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 101شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...102شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...103شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 104شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 105شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 106شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 107شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 108شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...109شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...110شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 111شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 112شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 113شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 114شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 115شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 116شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 117شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 118شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 119شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 120شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 121شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 122شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...123شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...124شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 125شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 126شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 127شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 128شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 129شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 130شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...131شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 132شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...133شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 134شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...135شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 136شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 137شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 138شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...139شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 140شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...141شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 142شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 143شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 144شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 145شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 146شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 147شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 148شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 149شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 150شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...151شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...152شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 153شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...154شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 155شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...156شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 157شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 158شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 159شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 160شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...161شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...162شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 163شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 164شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 165شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...166شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...167شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 168شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...169شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...170شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 171شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...172شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...173شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...174شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 175شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...176شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 177شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 178شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 179شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...180شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 181شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 182شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...183شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 184شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 185شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 186شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 187شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 188شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...189شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 190شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 191شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 192شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 193شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...194شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...195شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...196شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...197شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 198شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...199شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...200شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 201شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 202شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...203شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...204شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...205شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...206شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 207شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...208شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...209شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...210شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...211شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 212شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 213شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 214شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...215شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 216شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 217شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...218شمارهٔ ۲۴۹: ...219شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...220شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 221شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...222شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 223شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 224شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...225شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...226شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 227شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 228شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 229شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...230شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...231شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...232شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 233شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 234شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 235شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 236شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 237شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 238شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 239شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 240شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...241شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 242شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 243شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 244شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 245شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...246شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...247شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 248شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 249شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 250شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 251شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 252شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 253شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...254شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...255شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 256شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...257شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 258شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...259شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 260شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 261شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 262شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 263شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 264شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...265شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 266شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...267شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...268شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 269شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...270شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...271شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...272شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 273شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...274شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...275شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 276شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 277شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 278شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 279شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...280شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 281شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...282شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 283شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 284شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 285شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...286شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 287شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...288شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 289شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...290شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 291شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...292شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 293شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 294شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...295شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 296شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 297شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...298شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...299شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...300شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 301شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 302شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...303شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...304شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...305شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...306شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 307شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...308شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 309شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...310شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 311شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...312شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...313شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 314شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 315شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 316شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 317شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...318شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 319شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 320شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...321شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...322شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...323شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...324شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 325شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 326شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 327شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 328شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...329شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 330شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...331شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 332شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 333شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 334شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 335شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 336شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 337شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 338شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...339شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...340شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...341شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 342شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 343شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 344شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 345شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 346شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 347شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...348شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 349شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...350شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...351شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 352شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 353شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 354شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...355شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...356شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 357شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 358شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...359شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 360شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 361شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 362شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...363شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 364شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...365شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 366شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...367شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...368شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 369شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 370شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 371شمارهٔ ۴۰۲: ...372شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 373شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 374شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 375شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...376شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 377شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 378شمارهٔ ۴۰۹: ...379شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...380شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 381شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...382شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 383شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...384شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 385شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 386شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...387شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...388شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 389شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...390شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...391شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 392شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 393شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...394شمارهٔ ۴۲۵: ...395شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...396شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 397شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 398شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 399شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...400شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...401شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...402شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 403شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...404شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 405شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 406شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 407شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 408شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...409شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...410شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 411شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 412شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 413شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 414شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 415شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 416شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...417شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...418شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...419شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 420شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 421شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 422شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...423شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 424شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 425شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...426شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 427شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 428شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 429شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ