کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه دانی تو که در باطن چه شاهی همنشین دارم

    رخ زرین من منگر که پای آهنین دارم

    بدان شه که مرا آورد کلی روی آوردم

    وزان کو آفریدستم هزاران آفرین دارم

    گهی خورشید را مانم گهی دریای گوهر را

    درون عز فلک دارم برون ذل زمین دارم

    درون خمره عالم چو زنبوری همی‌گردم

    مبین تو ناله‌ام تنها که خانه انگبین دارم

    دلا گر طالب مایی برآ بر چرخ خضرایی

    چنان قصری است حصن من که امن الؤمنین دارم

    چه باهول است آن آبی که این چرخ است از او گردان

    چو من دولاب آن آبم چنین شیرین حنین دارم

    چو دیو و آدمی و جن همی‌بینی به فرمانم

    نمی‌دانی سلیمانم که در خاتم نگین دارم

    چرا پژمرده باشم من که بشکفته‌ست هر جزوم

    چرا خربنده باشم من براقی زیر زین دارم

    چرا از ماه وامانم نه عقرب کوفت بر پایم

    چرا زین چاه برنایم چون من حبل متین دارم

    کبوترخانه‌ای کردم کبوترهای جان‌ها را

    بپر ای مرغ جان این سو که صد برج حصین دارم

    شعاع آفتابم من اگر در خانه‌ها گردم

    عقیق و زر و یاقوتم ولادت ز آب و طین دارم

    تو هر گوهر که می بینی بجو دری دگر در روی

    که هر ذره همی‌گوید که در باطن دفین دارم

    تو را هر گوهری گوید مشو قانع به حسن من

    که از شمع ضمیر است آن که نوری در جبین دارم

    خمش کردم که آن هوشی که دریابد نداری تو

    مجنبان گوش و مفریبان که چشمی هوش بین دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha