کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نازنینی را رها کن با شهان نازنین

    ناز گازر برنتابد آفتاب راستین

    سایه خویشی فنا شو در شعاع آفتاب

    چند بینی سایه خود نور او را هم ببین

    درفکنده‌ای خویش غلطی بی‌خبر همچون ستور

    آدمی شو در ریاحین غلط و اندر یاسمین

    از خیال خویش ترسد هر کی در ظلمت بود

    زان که در ظلمت نماید نقش‌های سهمگین

    از ستاره روز باشد ایمنی کاروان

    زانک با خورشید آمد هم قران و هم قرین

    مرغ شب چون روز بیند گوید این ظلمت ز چیست

    زانک او گشته‌ست با شب آشنا و همنشین

    شاد آن مرغی که مهر شب در او محکم نگشت

    سوی تبریز آید او اندر هوای شمس دین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha