کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    موی بر سر شد سپید و روی من بگرفت چین

    از فراق دلبری کاسدکن خوبان چین

    جان ز غیرت گوش را گوید حدیثش کم شنو

    دل ز غیرت چشم را گوید که رویش را مبین

    دست عشرت برگشادم تا ببندم پای غم

    عشرتم همرنگ غم شد ای مسلمانان چنین

    دست در سنگی زدم دانم که نرهاند مرا

    لیک غرقه گشته هم چنگی زند در آن و این

    از در دل درشدم امروز دیدم حال او

    زردروی و جامه چاک و بی‌یسار و بی‌یمین

    گفتمش چونی دلا او گریه درشدهای های

    از فراق ماه روی همنشان همنشین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha