کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو

    که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو

    من آن دیوانه بندم که دیوان را همی‌بندم

    زبان مرغ می‌دانم سلیمانم به جان تو

    نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من

    نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو

    چو تو پنهان شوی از من همه تاریکی و کفرم

    چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو

    گر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم

    وگر یک دم زدم بی‌تو پشیمانم به جان تو

    اگر بی‌تو بر افلاکم چو ابر تیره غمناکم

    وگر بی‌تو به گلزارم به زندانم به جان تو

    سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت

    عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو

    درون صومعه و مسجد تویی مقصودم ای مرشد

    به هر سو رو بگردانی بگردانم به جان تو

    سخن با عشق می‌گویم که او شیر و من آهویم

    چه آهویم که شیران را نگهبانم به جان تو

    ایا منکر درون جان مکن انکارها پنهان

    که سر سرنبشتت را فروخوانم به جان تو

    چه خویشی کرد آن بی‌چون عجب با این دل پرخون

    که ببریده‌ست آن خویشی ز خویشانم به جان تو

    تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان

    بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو

    ز عشق شمس تبریزی ز بیداری و شبخیزی

    مثال ذره گردان پریشانم به جان تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha