کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد خیال آن رخ چون گلستان تو

    و آورد قصه‌های شکر از لبان تو

    گفتم بدو چه باخبری از ضمیر جان

    جان و جهان چه بی‌خبرند از جهان تو

    آخر چه بوده‌ای و چه بوده‌ست اصل تو

    آخر چه گوهری و چه بوده‌ست کان تو

    دلاله عشق بود و مرا سوی تو کشید

    اول غلام عشقم و آن گاه آن تو

    بنهاد دست بر دل پرخون که آن کیست

    هر چند شرم بود بگفتم کز آن تو

    بر چشم من فتاد ورا چشم گفت چیست

    گفتم مها دو ابر تر درفشان تو

    از خون به زعفران دلم دید لاله زار

    گفتم که گلرخا همه نقش و نشان تو

    هر جا که بوی کرد ز من بوی خویش یافت

    گفتم نکو نگر که چنینم به جان تو

    ای شمس دین مفخر تبریز جان ماست

    در حلقه وفا بر دردی کشان تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha