کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او

    که مست و بیخودم از چاشنی محنت او

    اگر چو چنگ بزارم از او شکایت نیست

    که همچو چنگم من بر کنار رحمت او

    ز من نباشد اگر پرده‌ای بگردانم

    که هر رگم متعلق بود به ضربت او

    اگر چه قند ندارم چو نی نوا دارم

    از آنک بر لب فضلش چشم ز شربت او

    کنون که نوبت خشم است لطف از این دست است

    چگونه باشد چون دررسم به نوبت او

    اگر بدزدم من ز آفتاب ننگی نیست

    چه ننگ باشد مر لعل را ز زینت او

    وگر چو لعل ندزدم ز آفتاب کمال

    گذر ز طینت خود چون کنم به طینت او

    نه لولیان سیاه دو چشم دزد ویند

    همی‌کشند نهان نور از بصیرت او

    ز آدمی چو بدزدی به کم قناعت کن

    که شح نفس قرین است با جبلت او

    از او مدزد به جز گوهر زمانه بها

    اگر تو واقفی از لطف و از سریرت او

    که نیست قهر خدا را به جز ز دزد خسیس

    که سوی کاله فانی بود عزیمت او

    دریغ شرح نگشت و ز شرح می‌ترسم

    که تیغ شرع برهنه‌ست در شریعت او

    گمان برد که مگر جرم او طمع بوده‌ست

    نه بلک خس طمعی بود آن جریمت او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha