کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جسم و جان با خود نخواهم خانه خمار کو

    لایق این کفر نادر در جهان زنار کو

    هر زمان چون مست گردد از نسیم خمر جان

    تا در خمخانه می‌تازد ولیکن بار کو

    سوی بی‌گوشی سماع چنگ می‌آید ولیک

    چنگ جانان است آن را چوب یا اوتار کو

    چونک او بی‌تن شود پس خلعت جان آورند

    کاندر او دستان حایک یا که پود و تار کو

    کبر عاشق بوی کن کان خود به معنی خاکیی است

    در چنان دریا تکبر یا که ننگ و عار کو

    چون مشامت برگشاید آیدت از غار عشق

    طرفه بویی پس دوی هر سو که آخر غار کو

    رنگ بی‌رنگی است از رخسار عاشق آن صفا

    آن وفا و آن صفا و لطف خوش رخسار کو

    آمدت مژده ز عمر سرمدی پس حمد کو

    کاندر آن عمرت غم امسال و یاد پار کو

    صحبت ابرار و هم اشرار کان جا زحمت است

    در حریم سایه آن مهتر اخیار کو

    شمس حق و دین خداوند صفاهای ابد

    در شعاع آفتابش ذره هشیار کو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha