کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو آب روشنی تو در این آب گل مکن

    دل را مپوش پرده دل را تو دل مکن

    پاکان به گرد در به تماشا نشسته‌اند

    دل را و خویش را ز عزیزان خجل مکن

    دل نعره می‌زند که بکش خویش را ز عشق

    ور جمله جان نگردی دل را بحل مکن

    مس را که زر کنند یکی علم دیگر است

    زین‌ها که می‌کنی نشود زر بهل مکن

    دوری بگشت این تن کز دل بگشته‌ای

    سی سال دور باشد سی را چهل مکن

    چیزی که زیر هاون افلاک سوده شد

    این سرمه نیست دیده از آن مکتحل مکن

    هنگامه‌هاست در ره هر جا مه‌ای است رو

    بی‌گاه گشت روز تو خود مشتغل مکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha