کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چهار شعر بگفتم بگفت نی به از این

    بلی ولیک بده اولا شراب گزین

    بده به خمس مبارک مرا ششم جامی

    بگو بگیر و درآشام خمس با خمسین

    غزال خویش به من ده غزل ز من بستان

    نمای چهره شعریت و شعر تازه ببین

    خمار شعر نگویم خمار من بشکن

    بدان میی که نگنجد در آسمان و زمین

    ستیزه روی مرا لطف و دلبری تو کرد

    وگر نه سخت ادبناک بودم و مسکین

    هزارساله ادب را به یک قدح ببری

    خمار عشق تو نگذاشت دیده شرمین

    ز سایه تو جهان پر ز لیلی و مجنون

    هزار ویسه بسازد هزار گون رامین

    وگر نه سایه نمودی جمال وحدت تو

    در این جهان نه قران هست آمدی نه قرین

    تو آفتابی و جز تو چو سایه تابع توست

    گهی رود به شمال و گهی دود به یمین

    گهی محیط جهان و گهی به کل فانی

    به دست توست مسخر چو مهره تکوین

    جمال و حسن تو ساکن چو عشق ما پیچان

    جبین هجر تو بی‌چین چو سفره ما پرچین

    سکون حسن عجبتر که بی‌قراری ما

    و باز از این دو عجبتر چو سر کنی ز کمین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha