کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو

    بیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شو

    در مصر ما یک احمقی نک می‌فروشد یوسفی

    باور نمی‌داری مرا اینک سوی بازار شو

    بی‌چون تو را بی‌چون کند روی تو را گلگون کند

    خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو

    مشنو تو هر مکر و فسون خون را چرا شویی به خون

    همچون قدح شو سرنگون و آن گاه دردی خوار شو

    در گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شو

    وز بهر نقل کرکسش مردار شو مردار شو

    آمد ندای آسمان آمد طبیب عاشقان

    خواهی که آید پیش تو بیمار شو بیمار شو

    این سینه را چون غار دان خلوتگه آن یار دان

    گر یار غاری هین بیا در غار شو در غار شو

    تو مرد نیک ساده‌ای زر را به دزدان داده‌ای

    خواهی بدانی دزد را طرار شو طرار شو

    خاموش وصف بحر و در کم گوی در دریای او

    خواهی که غواصی کنی دم دار شو دم دار شو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha