کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستی ببینی رازدان می‌دانک باشد مست او

    هستی ببینی زنده دل می‌دانک باشد هست او

    گر سر ببینی پرطرب پر گشته از وی روز و شب

    می‌دانک آن سر را یقین خاریده باشد دست او

    عالم چو ضد یک دگر در قصد خون و شور و شر

    لیکن نیارد دم زدن از هیبت پابست او

    هر دم یکی را می‌دهد تا چون درختی برجهد

    حیران شود دیو و پری در خیز و در برج است او

    سبلت قوی مالیده‌ای از شیر نقشی دیده‌ای

    ای فربه از بایست خود باری ببین بایست او

    زو قالبت پیوسته شد پیوسته گردد حالتت

    ای رغبت پیوندها از رحمت پیوست او

    ای خوش بیابان که در او عشق است تازان سو به سو

    جز حق نباشد فوق او جز فقر نبود پست او

    شست سخن کم باف چون صیدت نمی‌گردد زبون

    تا او بگیرد صیدها ای صید مست شست او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha