کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بانگ برآمد ز دل و جان من

    که ز معشوقه پنهان من

    سجده گه اصل من و فرع من

    تاج سر من شه و سلطان من

    خسته و بسته‌ست دل و دست من

    دست غم یوسف کنعان من

    دست نمودم که بگو زخم کیست

    گفت ز دست من و دستان من

    دل بنمودم که ببین خون شده‌ست

    دید و بخندید دلستان من

    گفت به خنده که برو شکر کن

    عید مرا ای شده قربان من

    گفتم قربان کیم یار گفت

    آن منی آن منی آن من

    صبح چو خندید دو چشمم گریست

    دید ملک دیده گریان من

    جوش برآورد و روان کرد آب

    از شفقت چشمه حیوان من

    نک اثر آب حیاتش نگر

    در بن هر سی و دو دندان من

    آب حیات است روانه ز جوش

    تازه بدو سدره ایمان من

    بنده این آبم و این میراب

    بنده تر از من دل حیران من

    بس کن گستاخ مرو هین خموش

    پیش شهنشاه نهان دان من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha