کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای تو پناه همه روز محن

    بازسپردم به تو من خویشتن

    قلزم مهری که کناریش نیست

    قطره آن الفت مرد است و زن

    شیر دهد شیر به اطفال خویش

    شاه بگوید به گدا کیمسن

    بلک شود آتش دایه خلیل

    سرمه یعقوب شود پیرهن

    نور بد و شد بصر از آفتاب

    آب بنوشد ز ثری یاسمن

    بلک کشد از بت سنگین غذا

    با همه کفرش به عبادت شمن

    قهر کند دایگی از لطف تو

    زهر دهد دایه چو آری تو فن

    گردد ابریشم بر کرم گور

    حله شود بر تن مؤمن کفن

    بس کن از این شرح و خمش کن که تا

    بلبل جان خطبه کند بر فنن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha