کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن

    توی که خرمن مایی و آفت خرمن

    هزار جامه بدوزی ز عشق و پاره کنی

    و آنگهان بنویسی تو جرم آن بر من

    تو قلزمی و دو عالم ز توست یک قطره

    قراضه‌ای است دو عالم تویی دو صد معدن

    تو راست حکم که گویی به کور چشم گشا

    سخن تو بخشی و گویی که گفت آن الکن

    بساختی ز هوس صد هزار مغناطیس

    که نیست لایق آن سنگ خاص هر آهن

    مرا چو مست کشانی به سنگ و آهن خویش

    مرا چه کار که من جان روشنم یا تن

    تو باده‌ای تو خماری تو دشمنی و تو دوست

    هزار جان مقدس فدای این دشمن

    تو شمس دین به حقی و مفخر تبریز

    بهار جان که بدادی سزای صد بهمن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha