کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان

    که بحر تلخ بود جای گوهر و مرجان

    وفای توست یکی بحر دیگر خوش خوار

    که چارجوی بهشت است از تکش جوشان

    منم سکندر این دم به مجمع البحرین

    که تا رهانم جان را ز علت و بحران

    که تا ببندم سدی عظیم بر یأجوج

    که تا رهند خلایق ز حمله ایشان

    از آنک ایشان مر بحر را درآشامند

    که هیچ آب نماند ز تابشان به جهان

    از آنک آتشی‌اند وز عنصر دوزخ

    عدو لطف جنان و حجاب نور جنان

    ز هر شمار برونند از آنک از قهرند

    که قهر وصف حق است و ندارد آن پایان

    برهنه‌اند و همه سترپوششان گوش است

    نه سترپوش دلانه که دیدن است عیان

    لحاف گوش چپستش فراش گوش راست

    به شب نتیجه یأجوج را یقین می‌دان

    لحاف و فرش مقلد چون علم تقلید است

    یقین به معنی یأجوجی است نی انسان

    از آنک دل مثل روزن است کاندر وی

    ز شمس نورفشان است و ذره دست افشان

    هزار نام و صفت دارد این دل و هر نام

    به نسبتی دگر آمد خلاف و دیگر سان

    چنانک شخصی نسبت به تو پدر باشد

    به نسبت دگری یا پسر و یا اخوان

    چو نام‌های خدا در عدد به نسبت شد

    ز روی کافر قاهر ز روی ما رحمان

    بسا کسا که به نسبت به تو که معتقدی

    فرشته است و به نسبت به دیگری شیطان

    چنانک سر تو نسبت به تو بود مکشوف

    به نسبت دگری حال سر تو پنهان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha