کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دلارام من و ای دل شکن

    وی کشیده خویش بی‌جرمی ز من

    از نظر رفتی ز دل بیرون نه‌ای

    ز آنک تو شمعی و جان و دل لگن

    جان من جان تو جانت جان من

    هیچ کس دیده‌ست یک جان در دو تن

    زندگی‌ام وصل تو مرگم فراق

    بی‌نظیرم کرده‌ای اندر دو فن

    بس بجستم آب حیوان خضر گفت

    بی‌وصالش جان نیابی جان مکن

    غم نیارد گرد غمگین تو گشت

    ور بگردد بایدش گردن زدن

    جان‌ها زان گرد تو گرددهمی

    جان ادیم و تو سهیل اندر یمن

    بهر تو گفته‌ست منصور حلاج

    یا صغیر السن یا رطب البدن

    شیر مست شهد تو گشت و بگفت

    یا قریب العهد من شرب اللبن

    پیش مستان تو غم را راه نیست

    فکرت و غم هست کار بوالحسن

    هر کی در چاه طبیعت مانده است

    چاره‌اش نبود ز فکر چون رسن

    چونک برپرید کاسد گشت حبل

    چون یقینی یافت کاسد گشت ظن

    همزبان بی‌زبانان شو دلا

    تا به گفت و گو نباشی مرتهن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha