کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بشنو از بوالهوسان قصه میر عسسان

    رندی از حلقه ما گشت در این کوی نهان

    مدتی هست که ما در طلبش سوخته‌ایم

    شب و روز از طلبش هر طرفی جامه دران

    هم در این کوی کسی یافت ز ناگه اثرش

    جامه پرخون شده او است ببینید نشان

    خون عشاق کهن خود نشود تازه بود

    خون چو تازه است بدانید که هست آن فلان

    همه خون‌ها چو شود کهنه سیه گردد و خشک

    خون عشاق ابد تازه بجوشد ز روان

    تو مگو دفع که این دعوی خون کهن است

    خون عشاق نخفته‌ست و نخسبد به جهان

    غمزه توست که خونی است در این گوشه و بس

    نرگس توست که ساقی است دهد رطل گران

    غمزه توست که مست آید و دل‌ها دزدد

    قصد جان‌ها کند آن سخت دل سخته کمان

    داد آن است که آن گمشده را بازدهی

    یا چو او شد ز میانه تو درآیی به میان

    گر ز میر شکران داد بیابی ای دل

    شکر کن شو تو گدازان چو شکر با شکران

    گر چنان کشته شوی زنده جاوید شوی

    خدمت از جان چنین کشته به تبریز رسان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha