به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
صنما بیار باده بنشان خمار مستان
که ببرد عشق رویت همگی قرار مستان
می کهنه را کشان کن به صبوح گلستان کن
که به جوش اندرآمد فلک از عقار مستان
بده آن قرار جان را گل و لاله زار جان را
ز نبات و قند پر کن دهن و کنار مستان
قدحی به دست برنه به کف شکرلبان ده
بنشان به آب رحمت به کرم غبار مستان
صنما به چشم مستت دل و جان غلام دستت
به می خوشی که هستت ببر اختیار مستان
چو شراب لاله رنگت به دماغها برآید
گل سرخ شرم دارد ز رخ و عذار مستان
چو جناح و قلب مجلس ز شراب یافت مونس
ببرد گلوی غم را سر ذوالفقار مستان
صنما تو روز مایی غم و غصه سوز مایی
ز تو است ای معلا همه کار و بار مستان
بکشان تو گوش شیران چو شتر قطارشان کن
که تو شیرگیر حقی به کفت مهار مستان
ز عقیق جام داری نمکی تمام داری
چه غریب دام داری جهت شکار مستان
سخنی بماند جانی که تو بیبیان بدانی
که تو رشک ساقیانی سر و افتخار مستان
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.